میتوانید بخش اول این گزارش را با کلیک کردن روی این جملە ببینید
میتوانید بخش دوم این گزارش را با کلیک کردن روی این جملە ببینید
قسمت پایانی
– اعدامها
بطوریکه گفته شد اکثر شهادتهایی که در باره شکنجه در زندان مهاباد جمعآوری کرده ایم ، گواهی پدر و مادر ٥٩ زندانی اعدامی شده در ماه مه ١٩٨٣در زندان ارومیه است. قبل از اعدامهای مزبور بما خبر رسیده بود که ١٥ نفر افراد زیر در ١٥ اوت ١٩٨٣ در زندان سقز (بین بوکان و سنندج) اعدام شده اند.
- – برزان فتح الله نژاد
- – کلثوم حسینی
- – محمد حاجی کریم
- – سعادت کریمیان
- – سعید وردانی
- – ابراهیم احمدی
- – فاطمه جمشیدی
- – منصور کریمیان
- – محمد کریمی
- – عطاالله مینایی
- – خالد حلیمی
- – منصور محمدی
- – شهلا مینا
- – وحیده وحیدی
از ٢٢ اوت تا ٢٥ اوت ( یعنی در مدتی که در نزد یکی مهاباد بسر می بردیم)، ٤٨ نفر از اهالی این شهر که لااقل ١٩ تن از آنان دختران جوان بودند در زندان در ارومیه اعدام شدند. ١٥ تن از دختران اعدام شده به ٣ تا ١٠ سال زندان محکوم شده بودند. اعدام شدگان اکثرا کارگر، دانش آموز، دانشجو و یا آموزگار بوده و هیچیک ازآنان پیشمرگ نبودند. از اول سال بیش از ٤٥٠ نفر اعدام شده اند و حکم اعدام ظرف چند دقیقە (٢ تا ١٠ دقیقه ) توسط یک آخوند که تحت عنوان، حاکم شرع، کار قضاوت را انجام میداد اعلام شده است. مقامات زندان اجساد اعدام شدگان را از این رو به خانوادههای آنان تحویل نمی دهند:
- ها را چنان به رگبار گلوله می بندند که بازشناسی اجساد بسیار مشکل است.
- قبل از اعدام خون زندانیان را با سرنگ می کشند تا به پاسداران زخمی منتقل کنند.
بخشنامه ٢ اکتبر ١٩٨٢ دادستان کل جمهوری اسلامی ایران خطاب به دادستانهای انقلاب در شهرستانها یا شهرها، خون کشیدن از اعدامی ها را بدون هیچ شهبه اثبات می کنند. متن بخشنامه بشرح زیر است.
بسم تعالی
دفتر دادستان کل انقلاب – جمهوری اسلامی ایران
از: دادستان کل انقلاب جمهوری اسلامی ایران
بە: دادستانهای انقلاب شهرستانها و شهرها
شمارە: ٣٢٥
تاریخ: ١٠/٧/١٣٦٠
(٢/١٠/١٩٨١)
برابر اعلام درخواست سپاه پاسداران، هنگامی کە برادران پاسدار در جریان درگیریهای خیابانی و جبهە جنگ زخمی و بە بیمارستان اعزام میشوند، نیاز مبرمی بە تزریق خون دارند. نداشتن خون و عدم امکان دسترسی فوری بە آن، منتهی بە فوت مجروح میگردد. لذا برای رفع این مشکل دستور فرمائید بطور سری افرادی کە محکوم بە اعدام شدە و اجرای حکم دربارە آنان بلادرنگ باید اجرا گردد، قبل از اجرای حکم صادرە، مأمورین پزشکی کە مورد اعتماد باشند، خون محکومین را بوسیلە سرنگ بە ظروف مخصوص منتقل و بە نزدیکترین بهداری یا بانک خون محل تحویل دارند تا در اولین فرصت مورد استفادە برادران پاسدار کە بە خون نیاز دارند قرار گیرند.
یادآور میشود از جهت اینکە نسبت بە این اقدام اشکال شرعی ایجاد نگردد، از حضور مبارک ولایت فقیه امام خمینی رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی، استفسار گردید، اعلام گردید کە اشکال ندارد.
دادستان کل انقلاب جمهوری اسلامی ایران
مشاهده این سند سوال زیر را برای خواننده مطرح می کند.
شهادت های متعدد اثبات می کند که محکومین به زندان را اعدام کرده اند.(مانند یکی از زندانیان ارومیه در اوت ١٩٨٣)، بنابراین آیا نمیتوان نتیجه گرفتکه نیاز مقامات به خون، برای انتقال به مجرمین جنگ موجب میشود که حتی محکومین به زندان را پس از خون کشی تیر باران کنند؟ در غیر این صورت بچه دلیل زندانیانی که در دادگاههای قضات شرع به زندان محکوم شده اند، تیرباران میشوند؟ طبیعتا برای این پرسش ها پاسخی نداریم و تنها میتوانیم تعداد اعدام شدگان را ذکرکنیم. بطوریکه برآورد کردهایم از آغاز سال و حملات رژیم به این منطقه ٤٥٠ نفرغیرنظامی اعدام شده اند. ولی اگر این رقم را به تعداد پیشمرگان حزب دموکرت کردستان که بعد از٢١ دسامبر١٩٨٢ اعدام شده اند ، یعنی ١٣٣٩نفر که ٢٧٧ تن از آنان در مهاباد اعدام شدهاند بافزاییم، تعداد غیر نظامیانی که جمهوری اسلامی تیرباران کرده است از ١٨٠٠ نفر بیشتر می شود.
چرا؟
بر اساس کدام معیار؟ بنام کدام منطق این همه زن، مرد، پسر، دختر(اکثرا ١٤ تا ١٨ساله) به چنین سهولتی به قتل رسیده اند؟ آیا جز تروریسم رژیم در مقابله با اقلیت نیرومندی که خلق کرد تشکیل میدهد، نام دیگری میتوان بر آن نهاد؟ با جمهوری اسلامی، شیعه، جنگی مقدس را علیه خلق ،سنی،آغاز کرده است.اگر برای همه این پرسش ها پاسخی منطقی وجود داشت، همان بود که از خلال اعترافات تلویزیونی عزیز برداشت میشد. عزیز بعدا میان ٥٩ اعدامی ارومیه بود.این پسر ١٢ ساله خود را متهم میکرد که بدستور حزب دموکرات کردستان چندین پاسدار را کشته است.تردیدی نیست که تنها یک جنایت، برای توجیه قتل اکثریت قریب به اتفاق اعدامیها کفایت می کند.
-کرد به دنیا آمدن در رژیم جمهوری اسلامی ایران
٣-حملات ارتش و پاسداران به دهات کردستان-بیلان، ٢٥٠٠٠ آواره
بیش از ٢ سال است که صدها ده کردستان که محل سکونت دهقانان بی دفاع است.مورد حملات شدید ارتش و پاسداران قرار دارد. در اکثر موارد این دهات مورد حمله ارتش (هلیکوپتر، بمباران با خمپاره) و پاسداران (سلاحهای اتوماتیک و چپاول) قرار می گیرد. بعضی اوقات صدها پاسدار یکمرتبه حمله می کند. دیگر کسی دهات ویران شده را شمارش نمی کند. بعداز هر حمله دهقانان به دهات ویران شده بازمی گردند تا خانەهای کوچکشان را دوباره بسازند.ولی بیشتر جز گریزمجدد در برابر حمله ای دیگر چاره ای ندارند. همچنین در اکثر اوقات ارتش با پاسداران در نزدیکی دهات ویران شده ، اردو می زنند و از این طریق راه بازگشت ساکنان را سد می کنند. تنها از اول ژوییه ١٩٨٣ تا ١٠ اوت ١٩٨٣ به دهات زیر حمله شده (هلیکوپتر و خمپاره)، در حالیکه طی ٥ ماه قبل از این تاریخ ١٤ ده ویران و ٧٢ دهقان کشته شده بود.
منطقه ارومیه
قصر یک – یک کشته – یک زخمی / بست آباد – یک زن کشته/سوسن آباد – دو زن و یک کودک١٢ ساله کشته
منطقه مهاباد
کارسالار- یک زن کشته و هفت زخمی/گمیشان – یک کشته و یک زخمی
منطقه کامیاران
بیش از ٤٠٠ آواره از دهات زیر:بیلاور- تیله کو- موران هو – زه ویه – لنکن
منطقه بوکان
یکشاوا (حمله پاسداران) یک کشته و یک زخمی / سادخ – چهار کشته و سه زخمی
اما نتیجه حملات ارتش و پاسداران تنها دهها کشته و صدها ده ویران یا خالی ازسکنه نیست. واقعیت اینست که بیش از ٢٥٠٠٠مرد، زن و کودک آواره شده اند و در جستجوی پناهگاه صلح و آرامش بسر می برند. بیشتر آوارگان به دهی پناه برده اند که بنوبه خود مورد حمله قرار گرفته و از آنجابه ده دوم و سوم و چهارم و پنجم پناه برده و با حمله دیگر بناچار ازآنجا هم فراری شده اند. آنها جز گریز مداوم چاره ای ندارند. اکنون تعداد بیشماری از پناهندگان در داخل و یا در نزدیکی دهات تحت کنترل حزب دموکرات کردستان در شرایط مادی و بهداشتی بسیار سختی بسر می برند. ما با ٦٠ خانواده آواره ( بیش از ٣٠٠ نفر) که زیر چادردر نزدیکی ده جندره در٧٠ کیلومتری مهاباد پناه گرفته بودند دیدار کردیم. در میان آنان خانواده هایی بودند که پس از تسخیرمهاباد بوسیله پاسداران از این شهر گریخته بودند. وحشت از خشونت پاسداران و عدم امنیت حاکم بر شهر راهی جز فرار باقی نمی گذاشت (ما حتی مادرانی را دیدیم که از پیشمرگان حزب دموکرت کردستان تقاضا می کردند پسران ١٣ یا ١٤ سالهشان را همراه ببرند. این مادران معتقد بودند که فرزندانشان با مبارزه در کنار پیشمرگان بیشتر امنیت می یافتند تا باقی ماندن در شهر مهاباد). گواهی این خانوادهها در چند کلمه خلاصه میشود، بمباران، حمله هلیکوپتر، صدها پاسدار که به همه جا شلیک میکنند، خانههای ویران، خانەهایی که درآتش می سوزند، غارت، کشتەها، زخمیها، وحشت، فرار… از میان گفته های دها آواره چند گواهی را که گویاتریافته ایم در اینجا ذکر می کنیم.
ج – ر- تاجر ساکن مهاباد
- سه سال پیش از وحشت از شهر مهاباد گریختم آنها بسیاری از مردم را دستگیرکرده بودند. ما بترتیب در شش ده در منطقه مهاباد پناه گرفتیم. ارتش و پاسداران به هر شش ده حمله کردند. آنها بسوی مردم و خانەها تیراندازی می کردند و خانەها را آتش می زدند. یک بار ١٥٠٠٠ تا ٢٠٠٠ پاسدار به ده ما حمله کردند. همه مردم گریختند. بعضی ها بازگشتند تا ده را بازسازی کنند ولی پاسدارها مجددا حمله کردند. هر بار هلیکوپتربالای سرمان پرواز می کردند بسیاری از مردم را می کشتند. بعضی وقتها هر بار ٢٠ تا ٢٥ نفر. سه دختردر شهر مهاباد دانش آموز بودند. آنها تازه موفق شده اند از شهر بگریزند و برای زندگی نزد ما بیایند. آنها می ترسند. بسیاری از دوستانشان که بعضی ازآنها بیش از ١٤ سال نداشتند، دستگیر شده اند. در مهاباد آنقدر زندانی زیاد است که سه مسجد را به پایگاه و یک مسجد را به زندان تبدیل کرده اند.
آ – ر
- دو سال پیش بعد از اینکه ارتشی ها شهر اشنویه را تسخیر کردند از آن خارج شدم. ما تاکنون در پنج ده زندگی کرده ایم. آنها شهر را زیر بمباران هلیکوپتر و خمپاره گرفتند. بسیاری از خانەها ویران شد و عده زیادی زخمی شدند. بعد پاسدارها رسیدند و هر چه باقی مانده بود غارت کردند. ما شانس آوردیم و با استفاده از تاریکی شب پنهان شدیم در حالیکه بسیاری از مردم رادر حال فرار دستگیر کردند، کتک زدند و کشتند.
ن – ز
- من در ده کرگل در نزدیکی مهاباد زندگی می کردم، یک سال پیش پاسدارها به ده حمله کردند و بروی مردم آتش گشودند. ١٨ نفر کشته شدند. هفت نفر از آنها اعضا خانواده من بودند. – پدرزنم – یکی از پسرانم – سه تن از برادرانم – دو تن از پسر عموهایم. پاسدارها از سه جهت به ما حمله کردند. آنها حدود ١٠٠٠ نفر بودند. من فرار کردم و بترتیب در چهار ده پناه گرفتن که به یک یک آنها هم حمله شد.اکنون چند ماه است که با چهار نفر دیگر اینجا زیر یک چادر کوچک زندگی می کنیم.
٢٥٠٠٠ آواره کردستان همه چیز خود را از دست داده اند، خانه، کار، زمین. آنها هر جا بشود کار می کنند و یا به کمک دهقانان دیگر که همانقدر فقیرند روزگار می گذرانند. بسیاری اوقات پاسدارها محض تفریح بسوی گله هایی که از نزدیکشان می گذرد ، شلیک می کنند. از این رو چوپانان ، رمه ها را جز اینکه شب ها به چرا ببرند، چاره ای ندارند.
٤-خانواده های تبعیدی
روزی نیست که دهها خانواده از کردستان تبعید نشوند. این نقض حقوق انسانی که تنها در مورد جمعیت کرد ایرانی اعمال می شود، در درجه اول خانوادەهایی را در بر می گیرد که یکی از اعضا آن زندانی باشد. تنها اتهام حمایت از حزب دموکرات کردستان یا کومله برای تبعید شدن کفایت می کند. تعداد تبعیدیها ١٣٠٠ الی ١٥٠٠ نفر برآورد شده. حدود ٣٠٠ خانواده تاجر، گارگر و کارمند. برای نمونه در اینجا نام خانواده های زیر را ذکر می کنیم.
– ٩ خانواده که در مارس ١٩٨٣ از سقز به پولادشهر، یعنی به فاصله ١٢٠٠کیلومتری تبعید شدند (تعداد افراد هر خانواده را نیز ذکر کردهایم).
- م فارووریان (٤نفر)
- – ن نیلوفری ١٧ نفر
- – م نیک دین ١ نفر
- – م شربازی ٦ نفر
- – هـ کهایی ١٦ نفر
- – س درهی ٥ نفر
- – ک سفیدگر ٩ نفر
- – ث مولودی ٦ نفر
- – هـ حبیب مرادی ١١ نفر
– ٤٣ خانواده در ١٤ ژوین ١٩٨٣ از مهاباد به رفسنجان، دانوجان، یزد، سمنان ( واقع در ١٠٠٠ تا ١٢٠٠ کیلومتری مهاباد) تبعید شدند.
- ر- شیوا
- – آ – محمودی
- – آ – رستمزاده
- – ر- الیاسی
- – س – جیان
- – آ – کریم
- – ف – ریشهی
- – آ – زاهدی
- – م – بهرام میرزا
- – م – عباسی
- – م – رباطی
- – م – امین
- – ی – مهرازی
- – آ – حسن ضیا
- – س – طاهر
- – ع – خرضی
- – م – نیک
- – ر- فردوسی
- – ب – منصورپور
- – ع – پیرانی
- – م – ربیحی
- – س – بطهمی
- – ع – تداهیون
- – ع – حسری
- – م – مظفری
- – د – پرتویان
- – ی – سیدیان
- – س – کلاندری
- – س – همایون
- – م – ایرانپور
- – ع – احمدیان
- – م- ر- سراجی
- – ر- بانه وان
- – ه – حسام
- – ی – حسام
- – م – صالح
- – ه – صابر
- – ر- بهرامی
- -ح -بهرامی
بنا براطلاعاتی که به دست آورده ایم هم اکنون دهها خانواده در خطر تبعید بسر می برند. مقامات تهران می خواهند بتدریج چندین هزار کرد متهم به پشتیبانی از مبارزان خودمختاری منطقه کردستان را به سایر نقاط تبعید نمایند.
پایان
توضیح:
لازم بە ذکر میباشید کە صفحات پایانی این گزارش مربوط بە شیوە رعایت حقوق بشر در مناطق تحت کنترل حزب دمکرات میباشد. علیالخصوص شرایط زندانها و زندانیها. بنا بە روایت این گزارش، حزب دمکرات کردستان سوای شرایط سخت و دشواری کە داشتەاند، بیش از حد امکان خود، حقوق بشر را رعایت کردە کە در شأن و مایەی مباهات هر کوردی میباشد. بنا بە چهارچوب کاری و سیاستهای تعریف شدەی بنیاد نەمران، از نشر این قسمتهای گزارش معذوریم ولی تمام و کمال این گزارش را در بخش کتابخانە با فورمات pdf تقدیم حضورتان مینماییم.