زندەیاد ناصر ابراهیمپور فرزند (شیخە) و (خاتون) در سال ١٣٤٧ در شهرستان سردشت چشم بە جهان میگشاید. وی از بدو تولد اثبات کردە بود کە شخصی باهوشی و مسئولیت پذیری است. وی سوای سن کمش، جایگاه مهمی در خانوادە پیدا میکند. پدر وی بە کار باغداری مشغول بود و امرار معاششان از همین باغی کە داشت تأمین میشد.
آن زندەیاد علاقە وافری بە تحصیل داشت و آرزوهایی برای آیندە خود متصور میشد و برای رسیدن بە این آمال سخت میکوشید و کلاس درسهایش را اهمال نمیکرد. چون تنها فرزند ذکور خانوادە بود، هر روز بعد از پایان کلاسهای درس بە یاری پدر پیرش میشتافت و در کار باغشان بە وی کمک میکرد.
در سال ١٣٦١ زندەیاد ناصر محصل کلاس سوم راهنمایی بود، و سنش ١٤ سال بیش نبود. در یک بعدازظهر بهاری هنگامی کە در باغ خودشان مشغول کار بود، گروهی از پیشمرگان کوردستان از کنار باغ آنها عبور میکنند. آن روز در چند کیلومتر آنطرفتر درگیری شدیدی روی دادە بود و پیشمرگان کوردستان ضربە مهلکی بە پاسدارانی جمهوری اسلامی ایران وارد کردە بودند. چند ساعتی بعد از عبور آن دستە از پیشمرگان کوردستان از کنار باغ آنها، گروهی از مزدوران محلی و پاسداران جمهوری اسلامی ایران وارد باغشان گشتە و با شقاوت وصف ناپذیر، زندەیاد ناصر را با خودشان میبرند.
زندەیاد ناصر ابراهیمپور کە هیچوقت عضو هیچ حزب و سازمانی نبود، فقط بخاطر زهر چشم گرفتن از مردم منطقە و بە نحوی انتقام گرفتن از پیشمرگەها و همچنین جلا بخشیدن بە چهرە منفور خود، دست بە جنایت بردە و آن نوجوان ١٤ سالە را بعد از ٢ ماه زندان و اعمال شدیدترین شکنجەها، وی را تیرباران کردە و پیکر بیجان و تیکەپارە شدە آن بیگناه را بە خانوادەشان تحویل میدهند و در گورستان شهرستان سردشت بە خاک پیروز و خجستە کوردستان میسپارندش.
بنیاد نەمران در راستای تحقیق و بررسی این پروندە بە جزئیات بیشتر از قبیل عاملان دستگیری و شکنجەگرهای زندەیاد ناصر ابراهیمپور دست یافتە کە سعی بر آن داریم تا آنها را مستدلتر کردە و بتوان در آیندە جهت دادخواهی بە دادگاهی عادل و مشروع ارائە داد.
روحشان جاوید و یادشان پایدار