تحقیق و گردآوری: منصور بلوری
انقلابی که قرار بود مردم ایران را به خوشبختی، رفاه و آزادی برساند دیری نپایید که نقاب از چهره برداشته و چهرهی اصلی رژیمی که مملو از دروغ و ریا و توحش و کشتار بود را به مردم ایران و جهانیان نشان داد. این رژیم بدون تردید و با شدت هرچه تمامتر دست به کشتار و قتلعام مردم ایران، بخصوص ملت مظلوم کورد زد. بسیاری را به کام مرگ فرستاد تا بتواند پایه های حکومت دیکتاتوری و استبدادی خودشان را بر خون مردم این سرزمین بنا نهاده و مستحکم کنند. در رسیدن به این هدف نیز از انجام هرگونه جنایت و توطئه ای دریغ نکردند.
در راستای پیشبرد اهداف خود اقدام به ایجاد تفرقه در میان سایر ملیتهای داخل ایران نمودند و توانستند به بهترین نحو ممکن آن را اجرا کرده و برای تثبیت حکومت خود از آن بهره گیرند. در راستای اجرای این سیاست مخدوع ( تفرقه بینداز و حکومت کن) از جانب رژیم جمهوری اسلامی، میتوان به ایجاد تفرقه و اختلاف مابین دو ملت کورد و تورک آذری اشاره کرد. متاسفانه رژیم توانست با فریب اندک مزدورانی که در بین مردم شریف تورک بودند به هدف زشت و پلید خود دستیابد.
روز ۱۳۵۸/۶/۱۱، رژیم توانست با تحریک مزدورانش و حمله آنها به روستای “قارنا”، به بخشی از هدف خود برسد. روستای کوردنشین “قارنا” واقع در ۱۱ کیلومتری شهرستان نقده واقع شده است. مزدوران و جلادان رژیم آخوندی به این روستا هجوم برده و دست به کشتار و جنایتی وحشیانه میزنند. قتل عامی که در آن نه به کودکان، نه به زنان، نه به مردان، نه به پیر و جوان کورد رحم نکردند حتی حیوانات آن روستا نیز از این جنایت بینصیب نماندند. اکنون نیز پس از گذشت چهل و یک سال، آن فاجعه دهشتناک هنوز هم در حافظه ملت کورد حک و به مانند زخمی تازه بر پیکر این ملت آزار بخش است. این کشتار وحشیانه و بیرحمانه لکه ننگینی است که بر دامان رژیم آخوندی و مزدوران جنایتکارش خواهد ماند.
شرح ماجرای یورش و جنایت:
بعدازظهر روز یکشنبه یازدهم شهریورماه سال 1358 شمسی برابر با 2 سپتامبر 1979 میلادی؛ در یك یورش فجیع سه ساعته، نیروهای سپاه پاسداران به روستای قارنا، بنا بر منابع موجود 47 نفر از مردم بی دفاع این روستا که جملگی و متفقأ غیرنظامی بودند، كشته شدند. قربانیان این جنایت، زن و مرد و پیر و جوان و حتی بعضی از كودكان کم سن وسال بودند. با وجود اینکه منابع مربوطه تعداد کشتهها را 47 نفر ذکر کردهاند، ولی طبق گفتههای اهالی روستا و معتمدین منطقه و نماینده کردهای نقده “ملاصالح رحیمی” تعداد کشتههای این حادثه در مجموع به 68 نفر رسیده است.
قتل عام مردم این روستا از سوی نیروهای نظامی حکومت وسپاه پاسداران انقلاب بوده است.
طفره و انکار کشتار جمعی حکومت خمینی در قارنا:
تنها دلیلی که اکثر منابع حکومتی برای حادثه قارنا نوشتهاند و صرفأ میتوان به چشم توجیه به آن نگریست این است که در چند روز قبل از حادثه قارنا در یک درگیری مسلحانه در منطقه “دوآب” که حدود 15 کیلومتر از قارنا و 20 کیلومتر از نقده فاصله دارد)، بین هواداران حزب دمکرات کوردستان و نیروهای نظامی حکومتی 12 تن کشته میشوند. با انتقال کشتهها به نقده و برافروزی آتش انتقام نیروهای نظامی به فرمان فرماندهان ومسئولان نظام، بسوی روستای قارنا حرکت میکنند، در حالیکه مردم کشاورز آن آبادی کە بیگناه، غیر مسلح و بیخبر از این وقایع، در زمینهای کشاورزی و منازل خود مشغول امور روزمرە بودند، را وحشیانه بە شیوی دستەجمعی بە قتل میرسانند.
وجود مدرک، دال بر سوءنیت حکومت در کشتار مردم بی گناه:
یك نسخه از این مدرك را تقریبأ همه بازماندگان كشتار دهكده قارنا در دست دارند، سند مذکور، نامهایست از شخصی بنام حاج عظیم معبودی كه برای خلیل خسروی كدخدا و چندتن از محترمین ده نوشته است. نامه روی كاغذ ماركدار تجارتخانهی معبودی ازفئودالهای وابسته به حکومت كه عامل فروش تراكتورهای یونیورسال (Universal) در شهرهای نقده و پیرانشهر و اشنویه و حومه است، نوشته شده.
این نامه یك روز قبل از فاجعه نوشته شده و متن آن چنین است:
جناب آقای بهلول گلستان و عزیز بازدار و خلیل خسروی.
پس از سلام خواهشمندم برای آمد و رفت شهر برای خواربار ده قارنا، هم خودتان و هم برادران دیگر ده (روستا) قارنا، آمد و رفت داشته باشید. هركسی كوچكترین ناراحتی برای شماها و برادران كرد دیگر ایجاد نماید فوری به انتظامات یا خود بنده مراجعه فرمایید تا به اسم ضد انقلاب آن فرد را گرفته و به مقامات دولتی تحویل دهم. خلاصه هیچگونه وحشت و ناراحت نباشید، ما هم برادر هستیم.
با تقدیم احترام
حاج عظیم معبودی
امضاء
10/6/1358
محاصرهی نظامی روستا:
از نامه اینطور پیداست كه مردم روستا نگرانی و دلواپسیهائی داشتند و هدف نویسنده نامه این بوده است كه مردم ده را آرام كند و ظاهرا موفق هم شد.
به دنبال گزارش بازماندگان قارنا، روز 11 شهریور، تمام اطراف روستا را با تانك و توپ محاصره كرده بودند و ساعت یك بعدازظهر یک گردان نظامی حدود صد نفری از مجاهدین پاسدار، بخانه ومنازل ریختند و هر كسی را دم دستشان دیدند، كشتند و سر بریدند. روحانی ده، با یك جلد قرآن، نزد آنها رفت و قسم خورد كه مردم این ده هیچ تقصیر و گناهی ندارند. مهاجمین روحانی ده را فورأ كشتند و سرش را بریدند و با خود بردند. و جنازه بعضی ازمقتولین را به خارج از روستا انتقال دادند و جنازه ها را در درهای نیمه چال کردند، تا وانمود کنند که در یک درگیری نظامی کشته شده اند.
همانطور که ازنشریات 1358 شمسی بر میآید که سند و مدرکی برای شناسایی و مجازات عاملین این جنایت در دست بوده، ولی دولت درحالیکه بیش از 3 ماه از این جنایت گذشته بود، هیچ اقدامی در این مورد انجام نداده و تا هیأت حسن نیت (به همراهی داریوش فروهردرمهاباد با اصرار ماموستا شیخ عزالدین حسینی) به کوردستان نیامد، کسی از مسئولین حتی فریاد مظلومیت های قارنا را نشنید.
ملا حسنی (نمایندهی تامالاختیار وقت خمینی) در پاسخ به گزارشگری که در مورد نقش وی درحادثه قارنا و قلاتان سئوال میکند میگوید: “من نه نبودم. اگر بودم هیچ ترسی نداشتم و می گفتم بودم. ولی زمانی كه در آنجا درگیری بود من در تنگه دربند و توریور كه مورد حمله مهاجمین قرارگرفته بود مشغول جنگ بودم و اینكه گروهها مرا متهم می كنند، افترا و دروغ می گویند و این مسئله كذب محض بوده و من حتی قارنا و قالاتان را نمی شناسم.”
از وی پرسیده میشود: “آیا كسانی كه به قارنا و قالاتان حمله كردند مقصر هستند یا نه؟” وی پاسخ میدهد:
در مورد قارنا مسئله این است كه 18 نفر از مجاهدین را در آنجا به شهادت میرسانند و عدهای را نیز مجروح میكنند. خانوادههای شهدا به محل حادثه رفتند و هفت نفر قاتل مجاهدین و پاسداران در یك درگیری كشته میشوند. بعدا گروههای مسلح برای این كه جمهوری اسلامی را متهم كنند خودشان در كارها دست به كشتار می زنند. در مورد قالاتان چون اخیرا اتفاق افتاده است من هنوز تحقیقی نكرده ام ….
این جنایت در نوع خود تا آن تاریخ یک جنایت ضدبشری بود. بعدها جنایات دیگری در روستاهای قلاتان، ایندرقاش و سروکانی ادامه داشته. در روستای سرچنار (کلبه رضاخان) مردم را در مسجد جمع میکنند و در همان محل ۱۸ نفر را به قتل میرسانند و در روستای چقل مصطفی نیز ۴۸ نفر را کشتند و به آب رودخانه انداختند که مردم جنازه ها را در پایین روستا که عمق آب کمتر بود، از آب گرفتند و در روستای محمهشه پاسدارها شکم زن حامله را پاره کردند و نوزاد را درآوردند و در روستاهای ویلان چرخ و کاریزه منطقه شکاکان نیروهای دولتی چندین نفر را کشتند.
پس از آنکه خبر این کشتار وحشیانه در قارنا منتشر و مردم از آن مطلع شدند حکومت برای سرپوش گذاشتن و بی اهمیت جلوه دادن آن ابتدا سعی نمود با انتشار اخبار دروغ و جعلی مردم را فریب دهد اما ابعاد جنایت و کشتار بحدی بود که به هیچ وجه قابل کتمان نبود. سرانجام رژیم برای ترمیم این جنایت و در نهایت رسیدن به هدف اصلی خود که همانا ایجاد تفرقه در میان کورد و تورک بود، مهدی بهادران[*] را که از جانب خمینی و منتظری بعنوان نماینده حکومت در بررسی چگونگی و ابعاد این کشتار منصوب کرده و به منطقه میفرستند.
آقای مهدی بهادران گزارشی را که از نحوه و شدت قتل عام و جنایت در روستای قارنا تهیه کرده بود برای خمینی و منتظری ارسال میکند. همچنین نسخه ای ازاین گزارش را در اختیار رسانه ها قرار میدهد. روزنامه اطلاعات در مورخ ۲۵/۷/۱۳۵۸ و درست یک ماه پس از آن کشتار وحشیانه آن گزارش را چاپ میکند. این گزارش، سندی است بر مظلومیت ملت کورد و توحش و جنایتکار بودن دشمنان این ملت ستمدیده. بار دیگر به روشنی معلوم شد که چگونه ملت کورد همواره مورد ظلم و ستم و کشتار سیستماتیک آنهم توسط حکومت های مرکزی در ایران و مزدوران جنایتکار وابسته به آن حکومتها قرار گرفته و این انکار، کشتار، جنایت، تغییر سیستماتیک هویت و… در حق این ملت مظلوم همچنان ادامه دارد و اجرا میشود.
گزارش روزنامه اطلاعات چنین مینویسد:
آقای مهدی بهادران بدستور شفاهی امام خمینی و دستور كتبی آیت الله منتظری برای بررسی اوضاع كردستان و آذربایجان غربی عازم منطقه شد.
وی در گزارشی كه در آن به فعالیتهای مختلف اشاره شده، در متن گزارش به توطئه هائی اشاره كرده است كه در كردستان و آذربایجان غربی توطئه مرموزی توسط عناصر و رهبرانی كه ظاهرأ مورد اعتماد نیز هستند در جریان است. متن گزارش نماینده امام خمینی از كردستان و آذربایجان غربی به شرح زیر است.
بسمه تعالی حضرت امام خمینی دام ظله
از مجموع مشاهدات و بررسیهای 25 روزه در نقده و حومه و بقیە جاهای كردستان كه مدارك آن همراه گزارشات تقدیم میگردد:
بعضی ادله و شواهد در دست است كه در كردستان و آذربایجان غربی یك توطئه مرموز در جریان است، زیرا فئودالها و مالكین كه در رژیم گذشته عامل اجرائی شاه در منطق ه بوده اند توسط افرادی نظیر دكتر چمران، تیمسار ظهیر نژاد، فرمانده لشكر 64 ارومیه، سرهنگ شهبازیان و سایر فرماندهان ارتشی و ژاندارمری تا بن دندان مسلح شده اند و در برابر مردم مستضعف كه سالیان زیاد از دست فئودالها زجر كشیده اند تحت فشار قرار میگیرند.
بعضی عناصر ارتشی مانند فرماندهان فعلی كردستان و آذربایجان غربی و پاره ای از پرسنل زیر فرمان در اثر نداشتن بینش مذهبی و انقلابی در كناركارهای مثبت خود روح خصومت و عقده را بین ترك و كرد منطقه چنان تحریك كرده اند كه برای همیشه این اختلاف باقی خواهد ماند و به احتمال قوی با یك جنگ چریكی از سوی دمكراتها مواجه خواهیم شد همین عامل باعث بیزاری مردم بی گناه از جمهوری اسلامی و بدبینی به ما گشته است كه در نتیجه مردم به سوی دمكراتها سوق داده میشوند.
با تحقیقات مفصل كه گزارشات و نوارهای موجود جوانمردان استخدامی ژاندارمری و مجاهدنماهای نقده تحت سرپرستی آقای معبودی و سرگرد نجفی در قارنا از توابع نقده حداقل 45 نفر را بدون گناه قتل عام كرده در محل سكونت آنها و بعدا كشته ها را در بیابانها انتقال داده اند كه وانمود نمایند در جنگ كشته شده اند و دهات را غارت كرده و به آتش كشیده اند و استوار بیگلری در كوپلكو 5 نفر را كشته و این در اثر بی لیاقتی یا خیانت و توطئه فرماندهان ژاندارمری از یكسو و تحریك احساسات ضد كردی و بیدار شدن روح انتقامجوئی بر ضد كردهای معصوم از سوی دیگر است متاسفانه با اینكه عاملین این كشتار شناخته شده اند به علت حمایت ظهیر نژاد از مفسدین محلی امكان دستگیری و مجازاتشان نیست.
در نقده و حومه و بلكه سراسر كردستان و آذربایجان غربی یكی از عوامل جنگ و خونریزی وجود ملانماهای ساواكی با تعصب ضد كردی و فئودالهای مسلح است كه توسط ارتش و ژاندارمری مسلح شده اند و دادگاه انقلاب و سپاه پاسداران انقلاب قدرت كافی برای جلوگیری را ندارد مانند جریان قارنا كه حكم حاكم شرع آقای خلخالی و آقای امید نجف آبادی اجرا نشد.
در كنار راه حل نظامی، راه حل فرهنگی و ایدئولوژی و عمرانی جهت كردستان و آذربایجان غربی لازم است.
پیشنهاد:
تصفیە روحانیون قلابی كه باعث جنگ دو سه ماه قبل نقده شده اند و سایر نقاط.
دستگیری و مجازات عاملین كشتار و غارت قارنا، بیگم قلعه و آتش سوزی خرمن و خانه های دوآب و غیره نظارت روی دادگاه انقلاب و تقویت آن جهت دستگیری مفسدین.
تعویض یا توبیخ فرماندهانی كه رسمأ اطلاعات در اختیار ضد انقلابیون گذارده و درصدد تضعیف سپاه پاسداران هستند.
فرستادن دو نفر بازرس از طرف امام، دو نفر بازرس از طرف دولت و شورای انقلاب و یك نفر از طرف دادستان كل.
با تقدیم احترامات فائقه
مهدی بهادران
24/6/58
(كیهان26/6/1358)
به دنبال حادثه قارنا، حقگو استاندار وقت آذربایجان غربی اعلام کرد: که مسببین این حادثه دستگیر و مجازات خواهند شد. سپس هیأتی مرکب از حکیمنژادی از سوی نخستوزیر، محمد باقر هاشمی از طرف استاندار آذربایجان غربی و عبدالله رحیمی برادر ملا صالح رحیمی (امام جمعه اهل سنت نقده) به این روستا عزیمت کرد و پس از تماس با روستاییان و تحقیق پیرامون این حادثه فجیع، گزارش خود را تسلیم نخستوزیر و استاندار آذربایجان غربی کرد.
با اینکه تحقیقات زیادی در مورد این کشتار از سوی هیئت حسن نیت و مهدی بهادران نماینده خمینی و حسینعلی منتظری و نماینده نخستوزیر و… انجام گرفت و مسببان کشتار شناخته شدند و نیز تمامی مسئولان وقت وعده دادند که مسببان مجازات گردند، تا کنون هیچکدام از مسببان مجازات نشدهاند. حقگو استاندار وقت آذربایجان غربی در مصاحبه با مجله چشمانداز ایران از وی میپرسند کە: آیا تحقیقاتی برای ریشهیابی حادثه قارنا شد؟ ظاهرأ دو گروه اظهار نظر کردهاند یکی بهادران که از سوی منتظری به منطقه آمدند و یکی هم گزارش استانداری بود، چیزی در این مورد بهخاطر دارید؟ وی در جواب میگوید:
“گزارش آقای بهادران به دست من نرسید احتمالأ بعد از فوت نامبرده از بین رفته باشد. آمدن بهادران به منطقه بدون خبر و هماهنگی بود خودشان آمدند و اظهارنظرهایی هم کردند و رفتند البته زحمات بهادران و مانند ایشان که در مواردی برای انجام مأموریتهایی به منطقه میآمدند ناشی از عشق و علاقه شان به انقلاب بود وقابل احترام و تقدیر است اما این کارهای هماهنگی نشده همه موازی کاری و باعث لوث مدیریت میشد و نهایتأ نیز نتیجهای هم نداد. از گزارش استانداری چیزی خاطرم نیست. “
با وجود هولناکی این فاجعه در قارنا و روستاهای دیگر کوردستان، شاهد بازتاب آن، نه در رسانههای داخلی و نه در رسانههای خارجی، نبودیم. در داخل ایران می توان علت این سکوت را ناشی از ستیز دولت با کوردستان و نیروهای کورد مخالف رژیم و پنهان شدن اخبار قارنا در زیر خاکستر آن، شروع جنگ ایران و عراق، فضای سیاسی حاکم و نبود ابزارهای ارتباطی بیطرف و مستقل دانست و در خارج از ایران به علت وجود حلقهی حکومتهای اشغالگر کوردستان و تکتازی ایران در منطقه و کم کاری سازمان های مدافع حقوق بشر برمبنای منافعشان و نیز همراهی با سیاستهای رژیم ایران در رابطه با ملیتهای غیرفارس در ایران و عدم وجود هم پیمان استراتژیک برای کوردها، این جنایت شاید تنها در حد تیتر یک خبر نمایان شد، تنها موردی که در این رابطه بتوان بدان اشاره نمود، یک گزارش سازمان ملل است، که پس از چند سال از وقوع این جنات ضدبشری، اقدام به جمع آوری اسامی کشته شدگان در قالب گزارشی دریک کتابچه نموده است.
در اثبات این مدعا به ادله های زیر اشاره می شود:
- این جنایت بعد از فرمان جهاد خمینی علیه ملت کورد و در راستای عمل کردن به این فرمان انجام گرفت.
- عاملان این جنایت نه تنها مستقل وجدا از حکومت نبودند، بلکه نیروهای رسمی دولت سرپرستی آنها را برعهده داشتند.
- جنایتکاران حادثه قارنا نه تنها مورد بازجویی قرار نگرفتند، بلکه پاداشهایی نیز از جانب حکومت برای آنان در نظر گرفته شد، تعدادی از آنها امروز پستهای بسیار بالای حکومتی چون وزیر و سفیر دارند. کافی است به سابقهی محمدمهدی آخوندزاده، سفیر جمهوری اسلامی ایران در آلمان، نظری بیاندازیم که چگونه کشتار مردم کوردستان نردبان ترقیاش شد.
- هیچکدام ازسران حکومت این جنایت را مستقیمامحکوم نکردند و سعی میکردند بار آنرا بر دوش کوردها بیاندازند.
- این جنایت در روستاهای دیگر کوردستان تکرار شد، بدون آنکه حکومت از وقوع آن جلوگیری کند.
- کشتار کوردها به شیوههای دیگر ادامه یافت؛ از حمله نیروهای حکومتی گرفته تا حکم اعدام دستگیرشدگان توسط امثال خلخالی از همان اوایل انقلاب که اکنون نیز شاهد این اعدام ها هستیم.
آیا جنایت و کشتار قارنا، جنایت ضدبشری حکومت مرکزی علیه ملت کرد میباشد که روز ١١ شهریورماه مصادف با ٢ سپتامبردراین بخش ازکوردستان روی داد؟ تحقیقات درمورد این جنایات به عهده حقوقدانان و مدافعان حقوق انسان است.
اسامی 45 نفرازقربانیان روستای قارنا:
- -ملامحمود بهترزاده 2- سیدرحمان طاهری 3- سیدمحمدطاهری 4 – سیداسماعیل طاهری 5 – حاج سیدعلی طاهری 6 – سیدکریم اروندی 7 – امینه شریفی اذر 8 – حاجی رحمان شریفی اذر 9 – عثمان شریفی اذر 10- مصطفی عزیزی 11 – محمدعزیزی 12 – محی الدین ابروشن 13- حاج شریف ابروشن 14 – رحمان ابزن 15 – رحمان سلیمانی 16 – رحیم سلیمانی 17 – كریم سلیمانی 18- قادرسلیمانی 19 – عبدالله احمدپور 20 – عمرباسی 21 – جعفرباسی 22 – مصطفی باسی 23 – محمدشیرو 24 – سلیمان حمزه پور 25- ابراهم پویا 26 – ابراهیم رسولی 27 – علی ( چوپان روستا) 28 – حسن (نوجوان 13 ساله اهل روستا مجور علی آباد) 29 – زینب رامین 30 – خانم خاتوزین رامین 31- کریم رامین 32- احمدرامین 33 – رحمان رامین 34- خسرو افشین 35 – رسول خسروی 36 – رحمان خسروی 37 – سعیدخسروی 38 – عبدالله خسروی 39 – مرادخسروی 40 – مصطفی خسروی 41- ابوبكرشیشمان 42 – جعفرشیشمان 43 – علی شیشمان 44 – عزیزمرزنگ 45 – احمد سعادتپور.
[*] مهدی بهادران کیست؟
وی از جمله کسانی است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نام وی از حامیان اصلی انقلاب حذف گردید. وی از بنیانگذاران اصلی هیئت موتلفه اسلامی و رهبر گروه اصفهانیها بوده و از بازماندگان فدائیان اسلام بود که تمام عمر را در حال مبارزات به سر برد.
وی از سوی حسینعلی منتظری، مسئول تحقیق و تهیه گزارش در مورد حادثه کشتار قارنا در سال ۱۳۵۸ خورشیدی شد. این گزارش با یک ماه تأخیر در تاریخ ۲۵ مهر ۱۳۵۸ خورشیدی در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. وی گزارش خود را از رفتاری که با کردها شده بود برای روح الله خمینی ارسال کرد ولی با موضعگیری افراد مختلفی چون مصطفی چمران و قاسمعلی ظهیرنژاد مواجه شد.