قاسم دانش فر در تاریخ ٠١/١١/١٣٣٨ بدنیا آمدە است, وی پسر کریم و حوسنی خانم می باشد.
اردیبهشت ماە سال ۱۳٦۳ برابر با سال ۱۹٨٤ میلادی در روستای اگریقاش واقع در پنج کیلومتری شهر مهاباد توسط پاسداران سپاە پاسداران و مأموران اطلاعاتی رژیم جمهوری اسلامی ایران دستگیر می شود و از آنـزمان تابحال هیچگـونە اطلاعاتی از سرنوشت او در دست نیست.
قاسم دانش فر عصرگاە روز یازدهـم اردیبهشت سال ۱۳٦۳ همـراە شخصی بە نام ع.م بـرای رفع خستگی و گرسنگی بە منزل شخصی تحت نام سعید عەلایی و می روند ” لازم بە یادآوری است کە قاسم و همراهش فقط برای رفع خستگی و گرسنگی بە روستای اگریقاش و منزل سعید کلاو رفتە بودند و هیـچگونە مقصد و هدف دیگری نداشتە بودند.”
یـکی از اهالی اگریقاش با همدستی شخصی بە نام مصطفی گیتە و پسرش بە ادارە اطلاعات مهاباد گزارش می دهند کە قاسم و همراهش در اگریقاش هستند و آنان بودند کە با خوش خدمتی و مزدوری باعث دستگیری قاسم دانش فر و همراهش شدند.
بعد از مدتی کم از اطلاع مأموران اطلاعاتی و پاسداران از حضور قاسم دانش فر و دوستش, تعداد زیادی از مأموران اطلاعاتی و پاسداران بە کمک مزدوری تحت نام مهدی عباسی و چند کس دیگر کە محل آنان را نشان دادە بودند قاسم دانش فر و همراهش را دستگیر می کنند.
قاسم دانش فر می خواست از محاصرە مزدوران اطلاعاتی و سپاهی فرار کند کە با شلیک مستقیم پاسداران گلولە بە یکی از پاها و کلیەاش اصابت می کند. همە این حوادث رخ دادە توسط اهالی اگریقاش کە شاهد زندە این واقعـە بودەاند برای خانوادە قاسم دانش فر بازگـو می شود و از چگونگی دستگیری و اتفاقات رخ دادە برایشان تعریف می کنند.
دو شب بعد از دستگیری قاسم دانش فر در حالیـکە زخمی بود در بیمارستان مهاباد و توسط دکتـر جعفر ابریشمی عمل جراحی می شود, پدر قاسم بعد از عمل جراحی پسرش و با پیگیریهای لازم از بابت بهبود و سلامتی او مطمئن می شود.
بعد از دو شبانەروز بستری شدن قاسم دانش فر بە بیمارستان مطهری در ارومیە منتقل می شود, خانواده قاسم کە اطلاع پیدا می کنند در بیمارستان مطهری ارومیە بستری شدە است بە آنجا می روند اما با وجود اصرار زیادشان تا چشمشان بە قاسم بیافتد توسط مأموران اطلاعاتی بە آنان اجازە نمی دهند. دکتر مهدی زادە معالج قاسم دانش فر در بیمارستان مطهری ارومیە بود, همچنین شخصی به نام شیخ درویش قاسم دانش فر را در بیمارستان مطهری می بیند و او بود کە بە خانوادە قاسم گفتە بود کە فرزندشان تحت نظر مأموران در آنجا بستری شدە است.
بعد از سلامتی قاسم دانش فر در قرارگاە سیدالشهداء ارومیە و تحت نظر قرار دادن وی, بازداشتش می کنند و در جهت اعتراف گیری از او با شکنجەهای زیاد روحی و جسمی روبرو می شود. کسانی کە در قرارگاە سیدالشهداء ارومیە همراە قاسم دانش فر دستگیر شدە بودند بعد از آزادی چگونگی شرایط و حال قاسم را برای خانوادەاش بازگو کردە بودند و خانوادە قاسم مطلع شدە بودند کە وی در قرارگاە سیدالشهداء زندانی شدە است.
بعد از مدتی کە قاسم دانش فر در قرارگاە سیدالشهداء ارومیە زندانی می شود بە دلیل وخامت حال جسمانی وی بە بیمارستان خمینی در تبریز منتقل می شود و این در حالـی بود کە خانوادە وی هیچگونە اطلاعی از شرایط و وضعیت او نداشتە بودند اما کسانی بودند کە شاهد حضور قاسم دانش فر در بیمارستان خمینی تبریز بستری شدە است و آنگاە از محل بستری شدن قاسم و شرایط وخیم جسمی وی آگاە شدە بودند.
دو ماە بعد از دستگیری قاسم دانش فر بە خانوادەاش اطلاع می دهند کە اجازه ملاقات با وی را دارند اما زمانـی کە خانوادە برای ملاقات و دیدار با قاسم بە ادارە اطلاعات مهاباد می روند یکی از مسئولان اطلاعات مهاباد بە استقبال آنها رفتە و با لحنی تند و نا مۆدبانە با آنها روبرو می شود و بە آنها می گوید کە برای دیدن قاسم باید بە دنیای آخرت بروید چون فرزند شما بە دیدار عمـر رفتە است ” منظور عمر خلیفە دوم مذهب سنی می باشد و آن مأمور اطلاعاتی با طعنه مسخرە آمیز و دیدگاە خود خواستە است بە آنها توهینی کردە باشد چون مردم مهاباد کورد سنی مذهب هستند “
مسئول تحقیڤات پروسە قاسم دانش فر بە خانوادە وی هشدار می دهد کە اگر راجع بە موضوع فرزندشان با نهادهایی همچون هلال احمر و سازمانهای دیگر ارتباط بگیرند بچەهای دیگرشان نیز همچون قاسم مفقود خواهند شد.
بعد از اینـکە خانوادە قاسم دانش فر از مسئولان امنیتی و اطلاعاتی مهاباد برای آگهی یافتن از سرنوشت قاسم ناامیـد و دلسـرد می شوند بە دفتر خمینی در تهران, نهاد نخست وزیری, سازمان عدالت کشوری, وزارت اطلاعات و سازمان هلال احـمر نامە می نویسند و خواهان سرنوشت قاسم می شوند.
پس از پیگیری های زیاد خانوادە قاسم دانش فر و ارسال نامەهای متعدد بە سازمانها و ارگانهای امنیتی و مسئولان کشوری, فشار نهادهای امنیتی بخصوص ادارە اطلاعات مهاباد به خانوادە قاسم زیاد می شود و همە رفت و آمدها و ارسال نامە به ادارات مربوطە بە کنترل در آمـد. مسئول وقت ادارە اطلاعات مهاباد شخصی بود بە نام بهـروز و زمانی کە خانواده قاسم دانش فر درصدد فرستادن نامە بە نهاد رهبری می شوند نامـه را جلوی چشمان آنان پارە می کند و بە آنها می گوید کە پروندە قاسم دانش فر مختومە شدە است و از این بە بعد هیـچگونە پیگیری جهت سرنوشت و یا وضعیت قاسم نکنند.
در روند پیگیری خانوادە قاسم دانش فر چند تن از افراد خانوادە وی دستگـیر می شوند و تحت شکنجە و آزار جسمی و روحی قرار می گیرند, یکی از برادران قاسم بعد از تحمل شکنجەهای زیاد هشت سال زندانی می شود. مسئولیت اذیت و آزار خانواده قاسم دانش فر, فردی بود تحت نام بهـزاد و او بود کە دستور اذیت و آزار اعضای خانواده قاسم دانش فر را هر روز بە مأموران اطلاعات مهاباد می داد.
اسامی افرادی کە در مفقود شدن قاسم دانش فر دست داشتەاند به شرح زیر می باشد:
١.پویا ” دادستان ارومیە “
٢.غضنفـر, بازجوی مرتبط با برخورد با پروندەهای اعضاء و هواداران کوملە
۳.مسئول زندان مهاباد بە نام سیدی
٤.ابراهیمی کە قبلأ آشپز زندان بود اما چون جثە قوی هیکلی داشت همچون شکنجەگر و بازجوی زندان در آمدە بود
٥.بهروز مسئول پروندەهای مرتبط با اعضاء و هواداران کوملە در ادارە اطلاعات مهاباد
٦.حاج طه
۷.لامـکانی کە بعد از پویا, نمایندگی دادستانی ارومیە را برعهدە داشت
٨.جواهـری حاکم شرع وقت
۹.پایداری سخنگوی دولت وقت
۱۰.پیر بداغی نمایندە لامکانی
۱۱.غلامی بازرس دادگاە
۱۲. بازپرسی تحت نام مختار
۱۳.جواد شمس جانشین سپاە پاسداران در دهە شصت
پیـگیریهای خانوادە قاسم دانش فر برای اطلاع از وضعیت وی کماکان ادامە دارد, چند ماە بعد از دستگیری قاسم از سوی فردی بە نام میثم کە خودش را همچون یکی از مسئول سپاە پاسداران سنندج بە آنان معرفی می کند با خانوادە قاسم تماس می گیرد و بە آنان می گوید کە اگر با او همکاری و همیاری نمایند, امکان ملاقات با قاسم را بە آنان فراهم می کند.
یک سال پس از دستگیری قاسم دانش فر شایعەایی مبنی بر بازداشت او در قرارگاە حمزە ارومیە اعلام می شود. این شایعات زمانی بە گوش می رسد کە ماههای اولیـە دستگیری قاسم بە آنان اطلاع دادە بودند کە پروندە قاسم دانش فر مختومە شدە است و او مردە است.
به دنبال پیگیرهای خانوادە قاسم دانش فر بە نسبت آگهی پیدان کردن از زنده بود و یا احتمال مرگ وی با شخصی تحت نام قدوسی یا مقدسی آشنا می شوند کە او بە آنها اطلاع می دهد کە قاسم دانش فر همچنان در قید حیات می باشد اما بە علت پیچیدگی کیس وی نیاز بە زمان دارد تا بتواند مجال دیدار با قاسم را با آنان فراهم کند. در میان سالهای ۱۳٦۳ تا سال ۱۳٨٦ هر مسئولی کە با خانوادە قاسم دانش فر ارتباط داشتە است درخواست هیچگونە رشوەایی نکردەاند و همە اطلاعاتی کە بە خانوادە قاسم دادەاند ثابت می کند کە قاسم دانش فر در این مدت زندە بودە است.
خانوادە و بستگان قاسم دانش فر در طول همە سالهای بی خبری از وضعیت وی تمام تلاش و سعی خودشان را چە مستقیم چە غیر مستقیم با نوشتن نامە بە سازمانها و نهادهای امنیتی و قضائی بکار گرفتەاند تا بلکـە خبری از او پیدا کنند یا اگر او را اعدام کردەاند محل دفن و مزار او را بە آنها اطلاع دهند اما هر بار با بی احترامی و فحش و ناسزا بدرقەشان کردەاند.
همە مدارک, اسناد و تماس و ارتباطات خانوادە قاسم دانش فر این را ثابت می کند کە وی از روز ۱۱ اردیبهشت سال ۱۳٦۳ کە دستگیر می شود تا سال ۱۳٨٦ در قید حیات بودە است اما در هیـچ جایی کیس او ثبت نشده است و بە غیر از چند تن از مسئولان بلند مرتبە سپاە پاسداران و اطلاعات هیچ کس از کیس او باخبر نبودە است.
خانوادە قاسم دانش فر جهت اطلاع از وضعیت و سرنوشت وی با سازمانها و نهادهای زیـر ارتباط گرفتەاند :
١.ادارە اطلاعات شهرهای مهاباد, ارومیە, تبریز و تهران
۲.دادگاە نظامی و دادگاە انقلاب مهاباد, ارومیە, تبریز و تهران
۳.دادسـرای مهاباد, ارومیە, تبریز و تهـران
٤.کلیە زندانهای کشور ایران از طرف سازمان عمومی زندانها و قوە قضائیە جمهوری اسلامی ایران
٥.از طریق بنیاد رهبری در زمان خمینی و همچنین در حال حاظر کە خامنەایی همچون رهبری رژیم جمهوری اسلامی بر مسند قدرت می باشد
٦.نوشتن نامە بە رفسنجانی, خامنەایی, احمدی نژاد و خاتمی زمانی کە رئیس جمهور ایران بودند
۷.ارتباط با زندان اوین تهران
٨.ارتباط با زندان رجائی شهر کرج
کلیـە این ارتباطات وسـیع و دامنە دار جهت آگهی یافتن از وضعیت قاسم دانش فر هیچ ثمرەایی باخود بە هـمراە نداشتە است و نام او در هیـچ جایی ثبت نشدە است, این امکان وجود دارد کە مسئولین جمهوری اسلامی عمدأ البتە با هوشیاری پروندە قاسم دانش فر را مخفی کردە باشند.
آخرین اطلاعی کە خانوادە قاسم دانش فر از وی بە دست آوردند از زبان پزشک معالج زندان رجایی شهر کرج بودە است کە زمانی کە برای معالجە برخی از زندانیان بە زندان رفتە است با قاسم داش فر روبرو شدە است در حالـیکە وی از ناراحتی و بیماری کلیـە رنج می بردە است.
خانوادە قاسم دانش فر بعد از سال ۱۳٨٦ با ارتباط با سازمانها و نهادهای مرتبط همچون زندانها و مراجع قضائی برای اطلاع از وضعیت وی سعی و تلاش بی وقفەایی کردەاند و در این مدت با خانوادە دستگیر شدگان مرتبط با حزب دمکرات کُردستان ایران نیز ارتباط می گیرند کە خبر زندە بودن قاسم و هفدە نفر کە قبلأ هیـچ خبری از آنها در دست نبود نیـز توسط آنها اعلام می شود.
خانواده قاسم دانش فر با دادگستری تهران ارتباط می گیرند تا توسط نهادی مرتبط با همە زندانهای ایران ارتباط بگیـرند کە همە آنها بە خانوادە قاسم پاسخ می دهند و تنها, زندان رجائی شهر کرج هیچگونە پاسخی بە آنها نمی دهد!
بعد از پیـگیریهای زیاد خانوادە قاسم دانش فر بە این انجام می رسند کە احتمال دستکاری در نام و مشخصات قاسم با زندانی دیگر کە در زندان ارومیە فوت کردە بود است تا آنها را با هم عوض کردە باشند تا هیچکسی نتواند پروسە قاسم دانش فر را دنبال کرد و آن را مختومه بدانند.
در دهـە شصت رژیم جمهوری اسلامی ایران با هدف مبادله اسیر با احزاب کُردستانی سعی در مفقود نمودن بعضی از زندانیان سیاسی کُرد را کـرده است تا در صورت بە خطر افتادن سلامت جسمی اسرا هیـچگونە مسئولیتی را عهدە دار نباشد و این رفتار غیر انسانی را آشکار نمی سازد و مخفیانە این اعمال ضد بشری را انجام دادە است.
نوشتە شده و ترجمە از کُردی بە فارسی : قادر سهرابی
