علیاکبر مرادی فرزند حسینعلی و ملیحە در سال ١٣٢٩ در شهر مریوان کوردستان و در کانون خانوادهای زحمتکش دیده به جهان گشود. در همیش شهر نیز تحصیلات ابتدایی و راهنمایی را بە اتمام رساند. در دورە دبیرستان و دورە سربازی شناخت سیاسی وی گسترش یافتە و در برابر ناعدالتی و نابرابری اجتماعی در دوران شاهنشاهی واکنش نشان میداد. در سال ١٣٥٢ در رشتە مهندسی برق در دانشگاه پلی تکنیک تهران بە تحصیل ادامە داد و بە دلیل مورد اعتماد بودنش از جانب دانشجویان، بە یکی از چهرەهای درخشان مبارزە علیە رژیم شاهنشاهی در این دانشگاه بدل گشت و چند مورد از جانب ساواک دستگیر و مورد شدید ترین شکنجەها قرار گرفتە بود، اما اردە پولادین این زندەیاد، ساواک را ناامید کردە و نتوانستە بودند ادلەای علیە او ارئە بدهند و نتیجتأ بە آزادی وی منجر گردیدە بود.
زندەیاد علی اکبر در سازماندهی تظاهرات علیە ڕژیم شاهنشاهی در شهر سنندج نقش بسیار مهمی ایفا کردەبود و پس از بە پیروزی رسیدن انقلاب مردم در سال ١٣٥٧، وی و همرزمانش دفتر سازمان فدائیان خلق را در این شهر بنیاد مینهد و بە عنوان مسئول دوم این دفتر شناختە میشود. پس از تغیرات چشمگیری کە در سازمان فداییان خلق صورت گرفت، وی را بە اصفهان فرستادە تا در تشکیلات این شهرستان نقش ایفا نماید ولی متاسفانە در اسفندماه سال ١٣٦٣ بە همراه همسرشان دستگیر و ناانسانیترین شکنجەها را بر رویش اعمال میکنند. ارادە این زندەیاد بە حدی مستحکم بودە کە بە هیچ عنوان نتوانستە بودند کوچکترین اطلاعاتی از وی بگیرند. با این حال وی بە اعتصاب غذا دست میزند و در این اثنا وی را با شلیک یک گلولە بە پشت گردنش اعدام مینمایند.
طبق آن یک سطر وصیتنامە کە در تاریخ ١٦/٧/١٣٦٧ از وی باقی ماندە، چنین گمان میرود کە اجرای اعدام وی آنی و بدون حکم و دادگاهی بودە. همچنین هنگامی کە پیکر این زندەیاد تحویل خانوادە ایشان در سنندج میگردد آثار شکنجە بر بدن وی و همچنین معدە خالی وی نشان دهندە شکجە و اعتصاب غدای همزمان وی بودە، و چون نتوانستەاند بر ارادە وی غلبە کنند، وی را با شلیک یک گلولە میکشند. این زندە یاد در وصیتنامەی خویش چنین مینویسد:
(بسم تعالی
در این دقایق پایانی عمرم، امیدوارم پدر و مادر ڕنجدیدە و بخصوص همسر مهربان و عزیزم، روفیا محبوبم و دیگر برادران خوبم کە هموارە موجب رنجش آنها شدەام مرا ببخشند٪
زندان اصفهان – ساعت١:٣٠ نصف شب
١٦/مهرماه/٦٧)
همچنین در روزنامە (فدایی) ارگان کمیتە مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران بە تاریخ آذرماه سال ١٣٦٦ خبر اعدام زندەیاد علی اکبر مورادی را بدین صورت منتشر کردە: (لازم بە ذکر است کە نظرات و ادبیات نوشتاری این روزنامە دربرگیرندە نظرات و بینش بنیاد نەمران نمیباشد. این بنیاد از هر لحاظ مستقل و بدون جهتگیری سیاسی میباشد)
(با یاد رفیق علیاکبر مرادی
رفیق علیاکبر مرادی 37 سال پیش در خطهی کردستان در شهر مریوان و در کانون خانوادهای زحمتکش دیده به جهان گشود. تحصیلات متوسطه و راهنمایی را در همین شهر به پایان رساند. در دوره دبیرستان و طی دوره سربازی، با مسائل اجتماعی و سیاسی و با فساد و اجحافات نظام شاهنشاهی آشنا شد. علیاکبر در سال 52 در کنکور دانشگاه پلیتکنیک تهران موفق شد و در رشتهی مهندسی برق به تحصیل ادامه داد. علیاکبر با ورود به دانشگاه با مسائل سیاسی و اجتماعی بیشتر آشنا شد و در ارتباط با گروههای مبارزاتی دانشجویان قرار گرفت و بدین ترتیب در صف دانشجویان مبارز علیه رژیم شاه قرار گرفت. او طی مدت کوتاهی از فعالیت، به دلیل برخورداری از انگیزههای قوی مبارزاتی و انقلابی موردعلاقه و اعتماد بیشتر دانشجویان مبارز قرار گرفت و نقش فعالی در میان فعالین جنبش دانشجویی برای پیشبرد حرکات اعتراضی علیه رژیم شاه ایفا کرد. علیاکبر در سال 54 به دلیل تشدید فعالیتهای دانشجویی و منجمله حرکت اعتراضی دانشجویان پس از تیرباران ناجوانمردانهی بیژن جزئی ویاران به همراه جمعی دیگر از دانشجویان دستگیر شد و در همان موقع به شدیدترین شکل زیر شکنجههای دژخیمان ساواک قرار گرفت اما مأموران ساواک شاه نتوانستند مدرکی دال بر فعالیتها و ارتباطات او به دست آورند. پس از آزادی از زندان وهمزمان با اوجگیری جنبش مردم علیه رژیم و در ماههای پیش از انقلاب، رفیق علیاکبر با رهنمود سازمان چریکهای فدایی خلق ایران برای شرکت در حرکات تودهای و سازمان دادن فعالیت نیروهای هوادار سازمان به سنندج رفت.
رفیق علیاکبر در سازماندهی مبارزات مردم سنندج علیه رژیم، از تظاهرات و راهپیمایی تا تحصن و تا عملیات مسلحانه، شرکت فعالی داشت. پس از سرنگونی رژیم در 22 بهمن، دفتر سازمان در سنندج توسط رفقا بهروز سلیمانی و علیاکبر مرادی تأسیس گردید و علیاکبر از آن به بعد بهعنوان مسئول دوم سازمان در سنندج در فعالیتهای سازمان و مبارزات مردم نقش بسیار فعالی ایفا کرد. علیاکبر در تمام دوره فعالیت خود در کردستان در مقام یکی از برجستهترین فرماندهان نظامی نیروهای پیشمرگه فدائی جانبازانه مبارزه کرد. علیاکبر در مبارزات خود با مهارت و رزمندگی چشمگیر و خونسردی و تسلط کامل اقدام میکرد. متانت، صبوری، صداقت و فداکاری بهدوراز تظاهرات رفیق علیاکبر، اعتماد اطرافیان او را بهشدت نسبت به رفیق برمیانگیخت و مجموعه خصائل انقلابی و مردمی که در او جمع شده بود موجب میشد تا در احترام عمیق و قلبی نسبت به او در میان همه اطرافیان و کسانی که به نحوی در ارتباط با او قرار میگرفتند به وجود آید.
علیاکبر در سال 63 در جریان ضربه سراسری به سازمان، به همراه همسرش دستگیر شد. رفیق بلافاصله زیر شدیدترین شکنجههای وحشیانهی جسمی و روحی قرار گرفت. دژخیمان رژیم تلاش زیادی را برای به زانو درآوردن علیاکبر بکار گرفتند و نهتنها در ماههای اول دستگیری رفیق میگذشت، مأمورین رژیم به انحا و ترفندهای مختلف سعی در اعمال فشار بر او را داشتند اما علیاکبر تا دم مرگ به تعهدات خود در برابر مردم و سازمانش وفادار ماند. رفیق علیاکبر سرانجام در تاریخ 15/7/1366 به دست دژخیمان جمهوری اسلامی به شهادت رسید. بر پیکر رفیق علیاکبر آثار شکنجه بهطور کامل نمایان بود. آثار شکستگی و جوشخوردگی در کتف او دیده میشد. آثار شلاق در دست و پای او و کبودیهای زیادی صورت نشان میداد که رفیق علیاکبر قبل از شهادت نیز بهشدت مورد شکنجه دژخیمان اسلامی قرارگرفته است. معدهی خالی او گواه اعتصاب غذای حداقل یکهفتهای اوست. با توجه به اینکه فقط یک گلوله از پشت گردن به رفیق شلیک شده است، آشکار میشود که قبل از اعدام شدیداً مورد شکنجه قرار گرفته و بهاحتمالزیاد زیر شکنجه جان باخته و دژخیمان سپس تیر خلاص را به او شلیک کردهاند. رفیق دیگری که در همان تاریخ اعدام شده و جنازهاش در سردخانه اصفهان بوده، اثر فقط یک گلوله در قلبش دیده شده است.
در تاریخ 21/7/66 پیکر رفیق را شبانه به سنندج منتقل میکنند و روز بعد توسط خانواده رفیق در گورستان عمومی شهر (بهشت محمدی) به خاک سپرده میشود. مراسم سوم رفیق در منزل پدری رفیق در تاریخ 23/7/66 برگزار میشود و جمعیت انبوهی که گرد آمده بودند بهوسیله چندین اتوبوس، مینیبوس و تعداد زیادی وسایل نقلیه دیگر روانه قبرستان میشوند و شمار کثیری از زن و مرد و پیرو جوان به دور مزار رفیق اجتماع میکنند که بر تعداد آنان نیز اضافه میگردد. پس از انتشار خبر اعدام رفیق علیاکبر به مدت 10 روز منزل پدری رفیق در سنندج شاهد حضور گروههایی از مردم سنندج، دیواندره، تهران، بروجرد و نیز روستاهای اطراف سنندج و دیواندره بود که برای اظهار همدردی و همبستگی میآمدند. در دیواندره نیز به علت مراجعات اهالی دیواندره و روستاهای اطراف، مراسم یادبودی در منزل دایی رفیق علیاکبر در دیواندره برگزار گردید.
در مراسم بزرگداشت، بسیاری از خانوادههای شهدا و بهویژه مادران با به همراه آوردن عکسهایی از فرزندان خود که توسط رژیم جلاد جمهوری اسلامی اعدام شدند، گوشههایی از جنایات و قساوتهای رژیم نسبت به فرزندان این میهن ستمدیده را به نمایش گذاشته و با خواندن اشعار کردی و مویه کردن یاد عزیزان خود را گرامی داشتند
رفیق علیاکبر مرادی بە رسم فدائیان خلق مردانه در برابر دژخیمان اسلامی ایستاد و در راه سعادت و نیکبختی تودههای مردم میهنش جان خود را فدا کرد مصداق آن شعر زیبای کردی است که میگوید:
پێی ناوێ بۆ شەهیدی وەتەن شیوەن و گرین
نامرن ئه وانه ی وا له دڵی میلله تا ئه ژین
برای شهیدان وطن گریه و زاری هرگز
نمیمیرند آنان که در قلب ملت جای دارند
نوشته شده در ماهنامه فدائی “ارگان کمیته مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران” دوره دوم سال چهارم _شماره ۳۲ آذرماه۶۶صفحه ٤
نگارش و ویرایش: قادر سهرابـی)
(فدائی/ ارگان کمیته مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران
“مشتاق گل از سرزنش خار نترسد ****** جویای رخ یار ز اغیار نترسد
عیار دلاور که کند ترک سر خویش ****** از خنجر خونریز و سردار نترسد”
مزدوران جنایتکار خمینی یکی دیگر از کادرهای نمونه و ارزنده سازمان ما”علی اکبر مرادی”را در زندان اصفهان بشهادت رساندند.گفتە می شود کە در زندان اصفهان اعتصاب است، نحـوه تیرباران و شهادت رفیق گواهی می دهد که رفیق در حین اعتصاب بشهادت رسیده است. مزدوران فقط یک تیر از پشت سر به رفیق شلیک کرده بودند، احتمالا این کار برای مرعوب ساختن سایر زندانیان مقاوم صورت گرفته است. جنازه رفیق تحویل خانوداه اش گردید. با آنکه در آن موقع هنوز اعلامیه ایی صادر نشده بود مردم مبارز سنندج تجلیل شایسته ایی از فرزند خویش بعمل آوردند:اعلامیه ایی بمناسبت چهلمین روز شهادت رفیق علی اکبر از طرف هواداران سازمان در سطح شهر توزیع شد.
مردم مبارز و قهرمان کردستان، رژیم خون آشام و جنایتکار خمینی در ادامه جنایتهای وحشیانەاش علیه فرزندان آگاه و جانباخته خلق بار دیگر دست ناپاکش به خون یکی دیگر از فرزندان خلق آغشته گشت تا مگـر چند صباحی دیگر در سایه اختناق و کشتار و جنایت به عمر ننگین و روبه زوال خویش ادامه دهد. تیر مزدوران جنایتکار خمینی اینبار قلب عاشق پیشه،رفیق فدائی علی اکبر مرادی را آماج خشم و کینه توزی خود قرار داد. قلبی پرجوش و خروش که بخاطر رهائی و سعادت زحمتکشان در سینه می تپید. در اثر این جنایت وحشیانه،سازمان فدائیان خلق ایران کادری مجرب و ارزنده، طبقه کارگر میهن پیشاهنگی آگاه و خدمتگزار و خلق قهرمان کرد،فرزندی دلاور و رشید را از دست داد.عشق به عدالت و برابری انسانها و نفرت و کین نسبت به ستمگران و دشمنان خلق از رفیق علی اکبر شخصیتی والا ساخته بود. او براستی مظهر وجدان انقلابی و کمونیستی بود. مبارزه رفیق علی اکبر در زمان رژیم ستم شاهی،یعنی در زمانی که سایه شوم اختناق بر سر میهنمان حکمفرما بود آغاز گشت.رژیم پهلوی رفیق علی اکبر را بخاطر دفاع از حقوق کارگران و زحمتکشان به زندان افکند و وی را تحت شکنجه های جسمی و روحی شدید قرار داد تا مگر در اراده آهنین او خللی وارد سازد ولی رفیق علی اکبر با مقاومت و ایستادگی مردانه به مزدوران ساواک و شاه فهماند که قلب فدائیان خلق از عشق به رهائی زحمتکشان لبریز است و بهمین خاطر شکست ناپذیرند. بعد از سرنگونی رژیم شاه رفیق علی اکبر همگام با سایر رفقای فدائیش به مصاف رژیم خیانت پیشه جمهوری اسلامی شتافت به مصاف رژیم خونخوار خمینی که او هم چون اسلامش پیغام آور درد و رنج برای مردم شریف ایران بود.
رفیق علی اکبر همراه با شهید بهروز سلیمانی یکی از سازماندهندگان مبارزات عادلانه خلق کرد علیه رژیم خمینی برای خودمختاری کردستان بود .از آنجا که صادقانه به رهائی زحمتکشان از زیر یوغ ستمکاران و استثمارگران عشق می ورزید و از آنجا که فدائی وار از طریق عشق ترک سر کرده بود نمی توانست مورد خشم و کین حکام جلاد و مستبد جمهوری اسلامی قرار نگیرد. رژیم جنایتکار خمینی که تمام توان خویش را برای جلوگیری از مرگ خویش و نابودی انقلابیون بکار بسته است از مدتها قبل در پی دستگیری رفیق بود تا بالاخره در تاریخ ۱۳ آبانماه ۶۳ به نیت شوم خود رسید. رژیم خمینی بنابه کینه ایی که از فدائیان خلق و کمونیستها و سایر انقلابیون به دل دارد رفیق علی اکبر را تحت شدیدترین شکنجه های قرون وسطائی قرار داد. رفیق در طی مدتی که در اسارت مزدوران آدمکش خمینی بود مظهر شرف و پایمردی و نمونه صادق یک فدائی واقعی بود. او با عزم و اراده آهنین خویش بار دیگر آشتی ناپذیری فدائیان و کمونیستها را با تمامی مظاهر ظلم و ستم سرمایه نشان داد. مزدوران شکنجه گر وقتی فهمیدند حقیرتر از آنند که رفیق علی اکبر را به سازش و تسلیم بکشانند،وقتی که در مقابل اراده پولادین او، خود را زبون یافتند سرانجام در تاریخ ۱۵ مهرماه ۶۶ در شکنجه گاه اصفهان وحشیانه تصمیم به اعدام او گرفتند. رفیق اکبر مرگ شرافتمندانه را به زندگی ذلت بار ترجیح داد. او با مرگ خود همچنانکه شایسته نام فدائی است ،محتوم بودن مرگ رژیم خمینی را که همانا منادی مرگ و نابودی است بشارت داد.
مردم شرافتمند ،جوانان آگاه و دلـیر کرد: عملکرد رژیم ضد بشری خمینی در شرایط کنونی که اختناق و فشار بر مردم و کشتار و نابودی انقلابیون کمونیست را در سرلوحه کارهای ننگین خویش قرار داده،نشانه ضعف و زبونی این رژیم در قبال جنبش کارگـری و توده ایی است.رژیم خمینی به خیال خام خود می خواهد با تشدید اقدامات وحشیانه و سرکوبگرانه از سرنگونی خویش که امـروز هدف مقدم هر ایرانی شرافتمند و آزاده ایی است جلوگیری کنند. زهی خیال باطل اگر شاه نیاوران توانست به این خیال واهی جامه عمل بپوشاند،خلیفه جماران نیز خواهد توانست.
حکـم تاریخ حاکیست: آنچه که بوقوع پیوسته و خواهد پیوست پیروزی خلقهای ستمدیده و متحد است که جبارترین چهره های تاریخ در مقابل جلال و شکوه و عظمت آن چاره ایی جز تسلیم نداشته اند به تبع همین واقعیت مسلم،رژیم جنایتکار خمینی نیز همچون سایر رژیم های ارتجاعی جائی جز زمامداران تاریخ نخواهد داشت.
مردم مبارز: ازمان فدائیان خلق ایران طی سالـها مبارزات ایثارگرانه و شجاعانه خویش شهدای بیشمار و گرانقدری را تقدیم جنبش کمونیستی و انقلابی ایران کرده است.مردم کردستان با نام فدائیان کبیری همچون بهروز سلیمانی،اسماعیل حسینی،برادران ناهید،غلامحسین خاکباز،نادر ایاذی،علی اکبر مرادی و … از نزدیک آشنا هستند. سازمان فدائیان خلق ایران امروز نیز با عزم دو چندان،همچون گذشته و در کنار ملت شریف ایران قرار دارد و مصمم است تا سرنگونی حکومت درد و رنج جمهوری اسلامی و برپائی جمهوری دموکراتیک خلق لحظه ایی از پای ننشیند.کمک و یاری رساندن به سازمان فدائیان خلق ایران در راستای تحقق بخشیدن به این هدف والا و شریف وظیفه هر فرد وطن پرست ایرانی است.با امید به سرنگونی حکومت جنایت پیشه خمینی بار دیـگر یاد فرزند دلاور خلق کرد شهید علی اکبر مرادی و دیگر شهدای جنبش کمونیستی و انقلابی ایران را گرامی می داریم و با احترام به خاطره این شهیدان گرانقدر که نامشان همچون ستاره ایی تابناک در آسمان جنبش انقلابی ایران می باشد،پیمان می بندیم که ادامه دهندگان ثابت قدم و استوار راه آنها باشیم.
مرگ بر رژیم جنایتکار خمینی
هواداران سازمان فدائیان خلق ایران_سنندج
سرنگون باد رژیــم جمهـــوری اســلامی
نوشته شده در ماهنامه فدائی “ارگان کمیته مرکزی سازمان فدائیان خلق ایران” دوره دوم سال چهارم _شماره ۳۲ آذرماه۶۶صفحه ۵
نگارش و ویرایش: قادر سهرابـی)
نکتەای کە قابل تامل میباشد تناقض تاریخی است کە در وصیتنامەی زندەیاد دیدە میشود بە طوری کە با تاریخی کە در روزنامەی فدایی نمایان است همخوانی ندارد. بیشک یا اشتباهی در درج تاریخ روزنامە رخ دادە (کە بعید بە نظر میرسد) یا اینکە اشکالی در این وصیت نامە وجود دارد. بە کڕات مشاهدە گردیدە کە زندانیان تحت فشار وصیتنامەهایی بە درخواست شکنجەگران نوشتەاند یا اینکە این وصیتنامەها از تیغ سانسور پاسدارها گذشتە و آنها را دستکاری کردەاند یا در خوشبینانەترین نظر متوان گفت کە این وصیتنامە همچنان کە زندەیاد علی اکبر درج کردە و با دست و خط خود و در دقایق آخر زندگیشان نگاشتە، در این لحظات سخت و دشوار، امکان دارد کە تاریخ یا کلماتی بە اشتباه نوشتە شوند. در هر صورت تناقص موجود بە هیچ عنوان از ابعاد این جنایت ضد بشری نمیکاهد.
روح و روان زندەیاد علی اکبر مرادی جاویدان
با تشکر از زحمات قادر سهرابی برای ئامادەسازی این زندگینامە