Generic selectors
Exact matches only
Search in title
Search in content
Post Type Selectors

“زندە یادانی کە پیکرشان بازنگشت”

نویسندە: فرهاد عبداللەپور

در تاریخ ۵ دی ماە سال ۱۳۶۹ شمسی و در سرآغاز صبحدمان در روستای “قرەسەقل” از روستاهای شهر اشنویە سرسبز، کودکی چشم بە جهان گشود و نام “هدایت” را برایش انتخاب کردند، تا در ‌پس فرجام میهن، راهنمای ترقی و خدمتگزار ملت خود باشد و منهج مبارزە برای آزادی و ترقی کردستان گردد.

hedayet-Abdollapoor4-2
زندەیاد هدایت عبداللەپور

در زیر سایە و زحمتهای مادر “مرجان بهروزی” و کاک “ابوبکر عبداللەپور” پرورش یافت و در دامان این عزیزان باور انساندوستی و میهن پرستی در او نهادینە شد .

در گذار روزگار هدایت بزرگ شد و برای تحصیل روانه مدرسه گشت ،بدلیل محرومیت و نبود امکانات لازم برای تحصیل تنها تا مقطع پنجم ابتدایی به مدرسه رفت، با سپری شدن ایام کودکی و آغاز دوره نوجوانی و جوانی، هدایت به بازار کار و صنعت ورود پیدا میکند تا قسمتی از خستگی و آزار خانوادەاش را برعهدە بگیرد.

در چنین وضعیتی  که افکارش نیز پرورش میافت ،بلاها و مسائبی را کە جامعەاش تحمل میکرد احساس کرد و با درد جامعە آشناتر میگشت. چشم بە راە فرصتی بود کە این اما و اگرها و پرسشها را کە در او رخنە کردە بود جوابی برایش بیابد،اولین دلیل کە برای بوجود آمدن چنین ناعدالتی و وضعیت جامعە بە آن دست یافت وجود سیستم سیاسی و حاکمیت جاە طلب و دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران بود کە از بدو تشکیل و دولتمداریش بە ملت کورد ظلم روا داشتە بود، و همچون رسالتی کە بر شانەهایش سنگینی میکرد بر آن شد کە آنچە در توان دارد برای مبارزە با این حکومت دیکتاتور بە کار گیرد و در این راە برای پدید آمدن آزادی و رهایی ملتش از زیر یوغ این ستمگران زمان، همچون سایر جوانان مشتاق آزادی و برابری، فعالیت و مبارزە سیاسی خود را با نهایت درستی و صداقت آغاز نمود.

در سال ۱۳٨۷ شمسی همراە خودم برای عضویت در تشکیلات مخفیانە “حزب دمکرات کردستان ایران” بە مقر حزب دمکرات در ‌شهر کوی سنجار رفتیم و در بخش تشکیلات مخفیانە حزب دمکرات سازمان دادە شد، زندە یاد هدایت بعد از گذشت یکسال در عضویت و فعالیتهای مخفیانە در سال ۱۳٨٨ شمسی بە مدت چهل روز از سوی ادارە اطلاعات شهرستان اشنویە دستگیر میشود و بە دلیل اینکە هیچگونە اعترافی در مورد فعالیتهای حزبی خود نمیکند آزاد میشود.

زندە یاد هدایت همچون جوانی آزادە و دلیر با شور و اشتیاق وافر و با مسئولیتی کە بە نسبت ملتش احساس میکرد با نهایت سعی و تلاش همت می ورزید کە مسئولیتهایش را بە نحوی احسن بە انجام برساند، اگرچە بە دلیل نبود شرایط لازم،  نتوانست بود کە میزان تحصیلاتش را ارتقا دهد اما با اشتیاق و میل بە یادگیری و خواندن  مدام سعی داشت و تلاش میکرد سطح آگاهی خود را بالا ببرد و ارتباط خوبی با همشهری و هم صنفان خود برقرار کردە بود. و همچون کسی کە رویی گشادە داشت  تبدیل بە شخصیتی خوشنام در میان جامعە شدە بود، همچون اسوە یک انسان خوش اخلاق و میهن پرست در بین مردم محبوب شدە بود.

hedayet-Abdollapoor33-1
زندەیاد هدایت عبداللەپور

عشق وافر بە ملتش آنچنان در او نهادینە شدە بود کە برای یادگیری زبان مادری تلاش بسیاری میکرد و همزمان دوستان و کسان نزدیک خود را تشویق میکرد کە زبان کوردی را بیاموزند و آنرا ارج بنهند.

همچون عضوی فعال و کارا و آگاه، بغیر از انجام وظایف تشکیلات حزبی در فعالیتهای مدنی همچون حفظ محیط زیست نیز مشارکت میکرد و برای آگاهی بخشیدن و روشنگری واقعیتهای موجود در جامعه تلاش میکرد.

در مدت عضویتش در تشکیلات مخفیانه و همزمان با فعالیتهای مدنی در چندین ماموریت و مسئولیت “پیشمرگه شهر”  شرکت نمود و با جان فدایی توانست در انجام این ماموریتها موفق شود ، به گواهی تاریخ، دهها جوان اشنویەایی از سوی زندە یاد هدایت، افتخار عضویت در حزب دمکرات را پیدا کردەاند.

شخصیتی بود که شبانه روز همزمان که برای ادامه زندگی کار میکرد با خودگذشتگی بی مثال به امور حزبی نیز می‌پرداخت.

در مورخه ۲۴ خرداد ماه سال ۱۳۹۵ شمسی یک تیم شانزده نفری از رفقای پیشمرگ برای ماموریتی حزبی به نواحی اشنویه آمدند که زنده یاد هدایت همچون عضوی مخفی در بخش نظامی با تلاش بسیار و نهایت دقت برای حفظ جان پیشمرگان و با توجه به آشنایی که به موقعیت جغرافیایی این نواحی که این تیم در آنجا مستقر شده بودند و با پشتیبانی کامل و همچنین تامین امکانات خوراکی شبانه روز کنار آنان ماند، اما متاسفانه در روز ۲۶خرداد پیشمرگان در روستای “قره سقل” شناسایی میشوند و با حماسەایی تحسین برانگیز و در طی دو روز درگیر شدن با لشکر پاسدار و مزدوران محلی، هشت تن از کادر و پیشمرگان حزب دمکرات جانشان را فدای آرمانهای انسانی و والای خود میکنند .

متاسفانه که در جریان این ماجرا، وسایل رفقای پیشمرگه همچون دوربین عکاسی و فیلمبرداری  به دست مزدوران میفتد و در میان عکسها و فیلمها، عکس زنده یاد هدایت که به صورت کامل نیز چهره خود را پوشانده بود و همچون پیشمرگه داخل شهر که قبلا گرفته شده بود نمایان و شناسایی میشود و در مورخه ۱۳ مرداد ماه سال ۱۳۹۵ با برنامەایی از پیش طراحی شده از سوی سپاه پاسداران و با کمک جاسوسی خود فروش که اهل شهرک “نالوس” و با نام (ج.ا) [1] بود  در فلکه حلبجه شهر اشنویه با نهایت بیرحمی و بوسیله شوک الکتریکی دستگیر میشود. از بدو دستگیری در یکی از خانەهای امن و مخفی ادارە اطلاعات نگهداری میشود و میخواستند که خفەاش کنند اما زندەیاد هدایت بە هوش می آید و شجاعانه به آنها میگوید برادرم فرهاد میداند که (ج.ا) با من ارتباط برقرار کرده است و او من را به این تله انداخته است .

hedayet-Abdollapoor2-2
زندەیاد هدایت عبداللەپور

به این شیوه زنده یاد هدایت دستگیر میشود و به زندان انفرادی اطلاعات سپاه پاسداران در ارومیه منتقل میشود و ۷۴ روز در زندان انفرادی و با شکجنه های روحی و جسمی که بر روی هدایت صورت میدهند سعی میکنند ازوی اعتراف بگیرند.  در جریان این شکنجەهای جسمی یکی از گوشهایش توانایی شنیدن را از دست میدهد اما با همت و شجاعت مثال زدنیش بر سر اهداف و آرمانهایش استوار میماند و به هیچ کدام از جرمهایی که به او نسبت داده بودند اقرار نمیکند، اما دشمنان ملت کورد برای آرام ساختن دل تاریکشان و سرپوش گذاشتن بر رسواییشان در حماسه “قرەسقل” ، پرونده زندەیاد هدایت  سوای بعدهای قانونی، سیاسی و نظامی،  از سوی خانوادەهای خود فروختگان و مزدوران،  تبدیل بە پروندەای شخصی میشود و در دادگاە ناعادلانە جمهوری اسلامی ایران و بدون وجود هیچ گونە اعتبار قانونی حکم اعدام را برای زندە یاد هدایت پسند میکنند.

زندە یاد هدایت همچون شخصیتی شجاع و دلیر در طول زندانی بودنش در زندان ارومیه همچون پیشمرگی نترس و دارای ایمان و باوری میهن پرستانە “کوردانه” از یادگیری و آموختن دست بر نمیدارد و در زندان به تحصیل ادامه میدهد و تا مقطع هفت راهنمایی با نمره ممتاز موفق میشود که این مقطع تحصیلی را نیز به  پایان برساند و همچون شخصیتی روشنفکر پایان حیات خود را برای موفقیت و تحصیل اختصاص داده بود.

به گواه هم سلولیهای زنده یاد هدایت همچون زنده یاد عثمان مصطفی پور، محی الدین ابراهیمی، محمد نظری، ارسلان خودکام، سعید سنگر،  سیرت و اخلاق خوبشان، وی را در بین آنها محبوب ساخته بود و همگی او را دوست داشتند و در زندان نیز با نهایت باوری که در او نهادینه شده بود این جمله را مدام تکرار میکرد  که “دورنمای ما روشن است” و همواره به دوستان زندانی و خانواد خود روحیه میداد و با شجاعت فوق العادەاش میگفت” نرخ آزادی را با فدا کردن جانم میدهم ” کە این جملە تداعی جملە معروف دکتر قاسملو است کە میگفت

“ملتی کە آزادی بخواهد، بهای آزادی را نیز باید پرداخت کند “

بر مبنای این خط فکری با جان باختگان راە آزادی و این مبارزە برحق تا آخرین نفسهای زندگیش وفادار و راسخ بە باورهایش ماند.

پیام زندەیاد هدایت عبداللەپور از زندان مرکزی ارومیە

متاسفانە در روز ۲۰ اردیبهشت سال ۱۳۹۹ شمسی، تاریک اندیشان جمهوری طناب و دار اعدام و برای انتقام از‌ تاریخ در ماە رمضان و بە دلیل اینکە حماسە قرەسقل در این ماە رخ دادە بود و همچنین مدت طولانی نیز طول کشیدە بود و بە دلیل شیوع کرونا اجازە ندادە بودند کە کردستان هفت سالە و سیروان دوازدە سالە و همسر وفادارش کە پشتبیان واقعی هدایت بود بە ملاقاتش بیایند و هدایت از مسئولین زندان میخواهد کە قبل از اجرای حکم ناعادلانە اعدامش آنها را برای آخرین بار ببیند اما با این درخواست او موافقت نمیکنند و در سپیدەدمان در بازداشتگاە ادارە اطلاعات اشنویە و در مقابل چشمان خانوادە مزدوران و خود فروشان حماسە قرەسقل تیربارانش میکنند و نامش برای همیشە جاودان ماند و حتی از جنازە بی جانش نیز ترس و واهمە داشتند و جسدش را نیز بە خانوادەاش تحویل ندادند و اجازە تدفین جنازە زندە یاد هدایت را نیز بە خانوادەش ندادند .

[1] اسم و مشخصات نامبردە از سوی بنیاد نمران محفوظ میماند و سعی میکنیم کە بە اطلاعات جامع و کاملتری در مورد او دست پیدا کنیم تا در موقع مناسب بە دادگاەی صالح  ارائە شود

آلبوم عکسهای زندەیاد هدایت عبداللەپور