زندەیاد خالق همراه با تنی چند از همقطارانش طی یک درگیری مسلحانە در تهران زحمی شدە و بە دام پاسداران میافتد
زندەیاد خالق نقدەیان/نقدیان (در مهاباد بە `نقدە` مشهورند.) فرزند مصطفی(١) در سال ١٣٣٤ شمسی در شهر مهاباد چشم بە جهان گشود و در همین شهر موفق بە اخذ مدرک دیپلم در رشتە ادبیات شد.
خالق در سال ١٣٥٨ با `سازمان پیکار` ارتباط گرفتە و در آنجا بعنوان کادر نظامی سازماندهی می شود. وی از دامان خانوادەیی زحمتکش و انقلابی بدنیا آمد، بطوریکە اکثر اعضای خانوادەاش چە در دوران سلطنت پهلوی و چە در زمان انقلاب ١٣٥٧ و حکومت اسلامی ایران نقشی فعال در جنبش آزادیخواهانە ایفا نمودەاند.
عموی بزرگوارشان `رسول نقدەیان` کە بعنوان افسر در جمهوری کردستان مشغول بە فعالیت بود، سە روز بعداز اعدام پیشوا `قاضی محمد`و یارانش، نامبردە نیز بهمراە سە تن از افسران جمهوری کوردستان در مهاباد بە دار آویختە شد. اعدام زندەیاد `رسول نقدەیان` زخمی عمیق بر جستەی خانوادە بەجا گذاشت و این شد ارادەایی برای ادامەی مبارزات مستدام ضد شاهنشاهی خانوادەی `نقدەیان` در تمامی دورانها.
زندەیاد `خالق` با حس مسولیت نسبت بە همنوعان خود گام در مبارزە نهاد و از هیچ کمکی نسبت بە مردم دریغ نورزید. پیشمرگان `اتحاد میهنی کردستان-عراق` کە در دوران پایان حکومت پهلوی در `خڕی ناو زەنگی` مهاباد مستقر بودند و با وجود خطرات جانی و امنیتی علیە مبارزین کردستان، این خطرات مانعی نشد برای فعالیتهایش و بە این ترتیب `خالق` در راستای کمک و یاری رساندن بە پیشمرگان اتحادیەی میهنی کردستان از هیچ کمکی چشم پوشی نمی نمود و آنان را جهت تحقق خواستەها و آرزوها و آرمانهای مبارزاتیشان کە در منطقە مستقر بودند یاری می رساند.
زندەیاد `خالق` در جمع دوستان و خانوادە و همشهریانش با توجە بە اینکە دارای شخصیتی باوقار، راستگو و دلسوز بود از جایگاە خاصی برخوردار بود. وی جهت احقاق حقوق و آرزوهایش خستگی ناپذیر مبارزە می نمود و در راستای کمک بە دیگران شخصی بسیار با ارادە و نستوە بود.
در بحبوحەی انقلاب ملل ایران در سال ١٣٥٧، `خالق` در سازماندهی راهپیمایهای اعتراضی نقش بسزایی داشت، بە گونەایی اگر وی زمان در یکی از تظاهراتها جزو سازماندهان اعتراضات نمی بود، حتما جزو معترضین فعال راهپیماییها علیە حکومت شاهنشاهی می بود. وی در گرماگرم انقلاب در مهاباد بە سازمان `جمعیت دفاع از زحمتکشان خلق کرد` پیوست و در این سازمان بە مبارزاتش ادامە داد و در نهایت در سال ١٣٥٨ بە سازمان `پیکار` ملحق شد و در این سازمان بعنوان پیشمرگە یا کادر نظامی در شهرهای بانە و سردشت اقدام بە فعالیتهای سازمانیش می نمود. همچنین جا دار بە این نکتە اشارە شود کە زندەیاد `خالق` در بازپس گیری پادگان سقز توسط مبارزین کردستان نقش بسزایی ایفا نمود.
وی از نظر اعتقادی و باورهای سیاسی بە `کوملە` قرابت بیشتری داشت، بە همین دلیل ارتباطات تشکیلاتی و سازمانی زیاد با اعضای `کوملە` داشت. زندەیاد `خالق` بهراە پیشمرگان `کوملە` در جهت حمایت از مبارزات آزادیخواهانەی کردستان در شهرهای دیواندرە، سنندج، بوکان، سقز گام بە گام مردم علیە حکومت تازە تاسیس شدەی اسلامی ایران مبارزە مینمود.
در دومین حملەی نظامی حکومت مرکزی علیە کردستان در مهاباد، زندەیاد `خالق` بە مهاباد بازگشتە و در میانەی جادەی ارومیە بە مهاباد علیە ستون نظامی حکومت اسلامی کە جهت سرکوب و قتل و عام مردم کردستان در حال اعزام بە مهاباد بودند در عملیاتی قهرمانانە شرکت نمود و در آن عملیات نقش بسزایی ایفا نمود.
زندەیاد `خالق` خانوادەایی پر جمعیت داشت و دارای هفت خواهر و برادر بود و همەی اعضای خانوادە از آزادی سیاسی و اعتقادی مختلفی برخوردار بودند و این آزادی حاکم بر خانوادە بە حق انتخاب اعضای خانوادە در نوع تفکر و اندیشەی سیاسی احترام قائل بود، بطوریکە هر کدام از برادرانش یکی در چریکهای فدایی، دیگری در حزب دمکرات کردستان و آن یکی در کوملە فعالیت داشتند.
پدر و مادرشان بە دلیل فعالیتهای سیاسی فرزندانشان همیشە تحت فشار نیروهای امنیتی حکومت اسلامی ایران بودند و چندین مرتبە این نیروها در نیمەهای شب و بدون کسب اجازە و بدون در دست داشتن حکم قضایی، با بالا رفتن از درب و دیوار وارد خانەشان میشدند واقدام بە آزار و اذیت و شکنجە پدر و مادر پیر و ناتوانشان می نمودند و آنان را تحت فشار قرار میدادند کە فرزندانشان را مجبور بە قطع فعالیت سیاسیشان نمایند و خود را تسلیم نیروهای امنیتی نظام نمایند. اما پدر و مادرشان حضور فرزندانشان را در جنبش آزادیخواهانەی کردستان را وظیفەی ملی فرزندانشان می دانستند و قدمی در این جهت عقب نگذاشتند و در برابر این فشارها بسیار شجاعانە مقاومت نمودند.
زندیاد `خالق` در اوایل خرداد ١٣٦٠ شمسی بە همراە زندەیادان `رحمت حبیب پناە` و `محمد ولیدی` برای انجام کارهای تشکیلاتی و وظایف محولەی سازمانی در شهر تهران مستقر شدە کە متاسفانە توسط جاسوسهای حکومت اسلامی ایران شناسایی می شوند و محل زندگیشان در تهران توسط نیروهای امنیتی محاصرە شدە و بعداز حدود نیم ساعت مقاومت قهرمانانە در کمال تاسف زخمی میشوند و در نهایت دستگیر شدە و بە مکانی نامعلوم منتقل میشوند.
بعداز دستگیری زندەیاد `خالق` پدر و مادرش بسیار تقلا نمودند تا از وضعیت سلامتی و محل نگهداری فرزندشان آگاە شوند و چندین و چند بار عازم تهران شدند. کە متاسفانە و در کمال ناباوری بعداز گذشت دو ماە از دستگیریشان و در حالی کە زخمی بودند خبر اعدام زندەیادان `خالق نقدەیان` و `رحمت حبیب پناە` همراە تنی چند از فعالین ضد حکومت اسلامی ایران کە تعداد بیشترشان از اعضای سازمان `پیکار` در زندان `اوین` تهران در مورخەی(5/8/1981) میلادی برابر با (14/5/1360)شمسی در رسانەهایشان منتشر شد.
در روزنامە های رسمی حکومتی بە مورخەی ١٤ خرداد ١٣٦٠ شمسی در قالب بیانیەی روابط عمومی زندان اوین چنین نقل شدە است:«خالق نقدەیان فرزند حسین، با نامهای مستعار `کاظم طاهری` و `فازل` بە جرم اقدام بە مبارزەی مسلحانە علیە حکومت اسلامی ایران از جانب دادگاە انقلاب مرکز بە اعدام محکوم شدە، کە حکم اعدامش در مورخەی ١٣ خرداد ١٣٦٠ شمسی در زندان اوین تهران اجرا شدەاست.»
در همین ارتباط کمیتەی کردستانی سازمان `پیکار` در نوشتاری کە در `نشریەی پیکار` شمارە ١٢٤ بە تاریخ ١٧ خرداد ١٣٦٠ منتشر نمودە، یاد این سە تن از جانباختگان را بهمراە ٩ تن دیگر گرامی میدارد.
خانوادەی زندەیاد `خالق نقدەیان` بسیار تلاش نمودند کە پیکر فرزندشان را تحویل بگیرند و متاسفانە تلاشهایشان بی ثمر بود و حکومت حتی پیکر بی جان فرزند اعدام شدەشان را از آنان دریغ نمود و تنها مطلعشان نمودند کە پیکر عزیزانشان در قبرستان `خاوران` تهران تسلیم بە خاک شدەاست. بعداز اعدام این عزیزان نیروهای امنیتی بە شدیدترین شیوە آنان را تهدید نمودند کە از برگزاری مجلس ترحیم خوداری نمایند و نباید هیچگونە مراسم عزاداری برگزار نمایند. و طبق شندەها بعدا حکومت محل دفن تعدادی از این جانباختگان را بە گورستان `لعنت آباد` منتقل مینماید تا نشانی از محل دفن آنان در دست نباشد.
یاد و نامشان گرامی
(١) با توجە بە گفتەهای خانوادەی زندەیاد خالق نقدەیان، در زمان دستگیری بە دلیل حفط جان پدرش خود را فرزند `حسین` معرفی مینماید. `حسین نقدەیان` عموی بزرگوار زندەیاد `خالق` دو ماە قبل از دستگیری او، فوت شدە بود. بە همین دلیل در اسناد اعدام و اطلاعیەهای حکومت اسلامی ایران نام پدر را `حسین` ذکر کردەاند، اما در واقع پدر وی `مصطفی نقدەیان` می باشد.
عکسها