دکترمحمدقسیم سوجەایی (دکتر ڕێبوار) در٢١ آگوست ١٩٣٦
در خانوادەای مذهبی در شهر مهاباد متولد شد. ملا علی اشنویە ای (سوجە ای )پدر دکتر، روحانی مسجد حاج احمد مهاباد بود واسم مادرش رابعە سعادتی. نامبردە مقطع ابتدایی را در مدرسه سعادت شهر مهاباد شروع کرد ولی به دلیل سقوط جمهوری خودمختار کوردستان خانواده اش به دلیل ظلم وناعدالتی حکومت محمد رضا شاه ناچار به شهر اشنویه کوچ کردند. دلیل کوچ کردن خانواده اش بە شرح زیر می باشد: وقتی ماموران حکومتی حکم اعدام پیشوا را می برند برای ملا علی که امضایش کند او امضا نمی کند وهمان موقع ماموران حکومتی به او می گویند که باید شهر را ترک کند، ملا علی علیرغم میل باطنی به شهر اشنویه کوچ می کند.
این کوچ کردن تغییر در شیوه خواندن محمدقاسم ایجادمی کند. اودیگر نمی تواند در مدرسه به تحصیلش ادامه دهد وناچار میشود که به حوزه مسجد برود وشروع به خواندن درس روحانیت بکند. نامبرده بعداز تمام شدن درس روحانیت در روستای قره داخی حوزه شهر ویران مهاباد بەعنوان پیش نماز آن روستا مشغول بەکار میشود. زندگی زناشویی را با عایشه شرف روحانی دختر ملا مدیری روستای لج شروع می کند. مدت کوتاهی بعد از عروسی به شهر مهاباد برمی گردد ودر آنجا پیشنماز مسجد سعدی می شود. همزمان بەعنوان معلم فقە دینی در دبیرستانهای مهاباد شروع به تدریس میکند. نامبرده همزمان با تدریس خودش هم درس می خواند و سرانجام در سال ۱۳٤۷شمسی دیپلم گرفت ودر سال ۱۳٤۹ در کنکور شبانه سراسری ایران شرکت کرد. نامبرده در کنکور نفر اول شد و در رشته زبان وادبیات فارسی در دانشگاه تهران شروع به ادامه تحصیل کرد. همزمان با تحصیل در مدرسه های شهر تهران منطقه ١٣ به معلمی استخدام شد ودرس زبان وادبیات را تدریس میکرد. در سال (۱۳٥٤) شمسی در دانشگاه تبریز برای دوره ی فوق لیسانس زبان وادبیات فارسی قبول شد همزمان در دبیرستان فردوسی همان شهر تدریس میکرد. در سال ۱۳٥٦ شمسی در دوره دکترای زبان وادبیات فارسی دانشگاه تبریز ادامه تحصیل داد. معلم سوجەای که همیشه دلش برای خدمت کردن به ملت وخاکش می تپید در همان سال به شهر مهاباد زادگاهش برگشت ودر دانشسرای دختران همان شهر که مکان تربیت فرزندان بود در حیطه معلمی شروع به کارکرد. در همان سال در دانشگاه ابوریحان بیرونی شهر ارومیه مانند استاد دانشگاه شروع به کار کرد. در سال ۱۳٥۷ همزمان باشروع قیام ملت ایران برضد رژیم پادشاهی در ایران وبخصوص مردم کرد در شرق کوردستان نامبرده بسیار شجاعانه به میدان آمد ودر انتخابات مردم برای بیان کردن خواسته هایشان به شیوه ی مدنی نقش اول ومهم را ایفا کرد. بعد از سرنگون شدن رژیم پادشاهی وبرسرکار آمدن رژیم اسلامی عضو شورای شهر مهاباد شد. نامبرده در آن مدت باسمت عضو شورای شهر در گفتگوی میان حکومت موقت وهیات نمایندگی خلق کرد نقش مهمی داشت. دکتر ریبوار با احزاب کوردستان ارتباط مستقیم داشت. در مرداد ۱۳٦٠ شمسی از طرف عوامل وابستە رژیم در شهر مهاباد دستگیر شد وبعد از سه ماه زندانی در زندان مهاباد سرانجام در شب ۲٥ آذر همراه با دوازده نفر دیگر از راهیان راه آزادی بدون دادگاهی ودادن اجازه هیچ گونه دفاع از خود تنها به تهمت و افترا، در زندان شهر ارومیه تیر باران شد. دل پر از احساس دکتر ریبوار ودوستانش از تپیدن افتاد وآنان جانشان را تقدیم راه آزادی ملت خود کردند.